کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است ؟
افراد و موسسات مالی برای تحلیل سهام و هنگام تصمیم گیری درباره خرید و فروش سهام در بورس معمولا از دو روش در فرآیند تصمیم گیری خود استفاده می کنند.
روش نخست روش نسبتا ساده تری است و در بازار ایران بیشتر متداول است، به این صورت که با شناخت نسبی از وضعیت اقتصاد بین الملل، اقتصاد کلان داخلی، بازارها و صنایع مستقیما روی خرید یا فروش سهام های خاص متمرکز می شوند و در صورت داشتن دانش مالی به صورت های مالی شرکت ها رجوع کرده و با اندکی پرس وجو و تبادل نظر، تصمیم گیری نهایی را انجام می دهند، یا این که سهامی را که از قبل داشته اند با شرکت در مجامع عمومی سالیانه و گزارشات مالی دوره ای درخصوص فروش یا نگهداری آن تصمیم می گیرند. روش دوم روش پیچیده تری است و افراد و موسسات مالی بعد از طی فرآیند طولانی تری اقدام به تصمیم گیری خرید و فروش سهام می کنند.
در این روش که بیشتر موسسات مالی و سرمایه گذاری از آن استفاده می کنند، در سطح اول به بررسی اقتصاد بین الملل و اقتصاد کلان کشور می پردازند، عمدتا موسسه مالی و سرمایه گذاری در کشورهای توسعه یافته برای این سطح از اطلاعات اقدام به استخدام اقتصاددان با تخصص مربوطه کرده و تحولات بین الملل و کلان را با?هدف تاثیرگذاری بر سهام و بازار مالی پیگیری می کنند.
در سطح دوم، شناخت بازارها و صنایع بورس مطرح می شود که آن هم با توجه به ماهیت اقتصادی و فنی مستلزم تخصص های کارشناسی متفاوتی است که موسسات مالی با توجه به نوع فعالیت خود کارشناس مربوطه را به خدمت می گیرند، به عنوان مثال، اگر یک صندوق سرمایه گذاری بیشتر به صنایع پتروشیمی تمایل دارد، کارشناسان فنی رشته مربوطه به علاوه کارشناسان بازار محصولات پتروشیمی را استخدام می کنند تا به بررسی بازار و صنعت پتروشیمی بپردازند.
درنهایت، سطح سوم به شرکت ها منتهی می شود و تحلیل صورت های مالی سود و زیان، ترازنامه و گردش وجوه نقد و سایر اطلاعات شرکتی توسط تحلیلگران مالی و با تخصص های مالی و حسابداری بررسی می شود. با تکمیل شدن زنجیره های این فرآیند تصمیم گیری با جمع بندی تمامی نظرات و برآورد سود و زیان و ریسک های احتمالی با جلسات هیات مدیره انجام می پذیرد. افرادی هم که می خواهند با چنین دانش وسیعی اقدام به خرید و فروش کنند معمولا گزارش های حرفه ای در سه سطح عنوان شده را مطالعه می کنند یا از خدمات مشاوره حرفه ای با پرداخت هزینه بهره مند می شوند و تصمیم نهایی را خودشان اتخاذ می کنند.
عمومیت روش اول در کشور
در بازارهای مالی توسعه یافته ما شاهد انواع صندوق های سرمایه گذاری و شرکت های مشاور هستیم و افراد به سرمایه گذاری غیرمستقیم در چنین صندوق هایی به جای سرمایه گذاری مستقیم در بورس تمایل نشان می دهند، همچنین مشاوره های حرفه ای نیز با استقبال روبه رو است. از سوی دیگر، افراد نیز با توجه به سرانه مطالعه در آن کشورها به مجلات و روزنامه های حرفه ای علاقه مند هستند و مجله ای مانند اکونومیست دارای قدمتی طولانی از قرن نوزدهم میلادی است.
اما براساس گزارش رقابت پذیری جهانی که سالانه توسط مجمع جهانی اقتصاد منتشر می شود و یکی از مولفه های آن توسعه یافتگی بازار های مالی است، چنین سطحی از توسعه یافتگی در بازار و موسسات مالی کشورمان هنوز به دست نیامده است.
چراکه بر طبق شاخص های مهیا بودن و کفایت خدمات مالی، تامین مالی از طریق بازار سرمایه، دسترسی آسان به وام ها، موجودیت سرمایه های خطرپذیر، شفافیت بانک ها و مقررات بازار سرمایه حتی نسبت به کشورهای درحال توسعه هم رده ایران نیز در سطح توسعه پایین تری قرار می گیریم.
همچنین به لحاظ افراد علاقه مند به سرمایه گذاری در بازار سرمایه نیز با توجه به سرانه عمومی مطالعه در کشور می توان حدس زد که مطالعه چنین گزارشاتی نیز چندان تعریفی ندارد. با عنایت به مطالب عنوان شده می توان دریافت که هم در سطح افراد و هم در سطح موسسات مالی و سرمایه گذاری داخل کشور گرایش به روش اول بیشتر است.
ضمن این که مدیریت حرفه ای ریسک با در نظر گرفتن گزارشات موسسات اعتبارسنجی حرفه ای و صندوق های پوشش ریسک و بیمه ها هم در کشور ضعیف بوده یا در برخی موارد اصلا وجود ندارد و تنوع در بازارهای سرمایه از قبیل اوراق آتی، اختیار و ارز نیز به گستردگی بازار سرمایه و مالی اروپا و آمریکا نیست.
لذا ورود مستقیم افراد در طیف محدودتری از بازار سرمایه با دامنه انتخاب نه چندان زیاد امکان پذیر شده است. حال این سوال پیش می آید که کدام روش بهتر است؟ اگر روش حرفه ای دوم روش کاملی است چرا در بازارهای پیشرفته هم هنوز افراد خود مستقیم اقدام به تصمیم گیری می کنند؟ پاسخ این سوال به عواملی از قبیل افق زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت و میزان ریسک پذیری افراد یا موسسات مالی و نحوه محاسبه هزینه ها و درآمدهای خرید و فروش سهام و همچنین دانش آنها در تصمیم گیری بستگی دارد.
توصیه به افراد و موسسات مالی
به افراد سرمایه گذار در بازار سرمایه و بورس می توان توصیه کرد که اگر دارای دانش و مهارت حرفه ای هستند و می خواهند خود اقدام به تصمیم گیری کنند، علاوه بر مطالعه بیشتر گزارشات تخصصی اقتصادی، صنعتی و بازاری همواره مفروضات خود درباره متغیرهای دو سطح کلان و صنعت را نیز مستند کنند تا محاسبات دقیقی از تصمیمات گذشته خود داشته باشند و هم روند آنها را در تصمیمات آتی دنبال کنند. اگر هم زمان و دانش لازم برای چنین کاری را ندارند به شرکت های مشاور و صندوق های سرمایه گذاری، بیشتر توجه داشته باشند و از بین آنها انتخاب مناصبی به عنوان مشاور یا نماینده سرمایه گذاری کنند.
به موسسات مالی و سرمایه گذاری و به ویژه صندوق ها و مشاوران هم این توصیه را می توان کرد که با بررسی بیشتر موسسات حرفه ای مالی و سرمایه گذاری در جهان، ساختار و تشکیلات سازمانی خود را درصورتی که در مقایسه با استانداردهای آنها و سطح تخصصی شدن امور نقص هایی دارد در رفع آنها و ارتقای سطح حرفه ای خود بکوشند. چنین اقدامی، هم موجب اتخاذ تصمیمات حرفه ای تر شده و هم استقبال سرمایه گذاران به صندوق ها و مشاوران را بیشتر خواهد کرد.
مزایای تصمیم گیری همراه با تحلیل در سه سطح
اگر فرآیند تصمیم گیری را حاوی دانش در سه سطح بین الملل و کلان، صنعت و بازار و شرکت بدانیم، در تصمیم گیری های کوتاه مدت معمولا شرایط دو سطح اول ثابت فرض شده و تنها اطلاعات شرکت، حائز اهمیت است، لذا شناخت نسبی از دو سطح موصوف معمولا کفایت می کند، اما در تصمیم گیری های میان و بلندمدت آن هم در کشورهای درحال توسعه مانند ایران که ثبات اقتصاد کلان، تورم، مقررات نرخ ارز و دسترسی به منابع مالی دغدغه های اصلی فعالان اقتصادی است، نمی توان به آسانی تصمیم خرید و فروش سهام در افق زمانی بلندمدت را تنها براساس اطلاعات شرکتی اتخاذ کرد.
حتی در کشوهای توسعه یافته نیز با توجه به وقوع بحران های اقتصادی و همچنین ظهور بازارهای جدید در کشورهایی مثل چین، هند و برزیل مثلا در صنعت و بازار سنگ آهن و فولاد نیز نمی توان از چنین اطلاعاتی چشم پوشی کرد، ضمن این که ثابت فرض کردن متغیرهای کلان اقتصادی، صنعت و بازار خاص نیز درصورتی که مستند نشود ممکن است فراموش شود یا نحوه تاثیر آنها در تصمیم گیری نامشخص باقی بماند.
به عنوان مثال، فردی که در بازار بورس اقدام به خرید سهم گل گهر می کند به طور ضمنی شرایط نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ سود بانکی، بازار فولاد و سنگ آهن و مواردی از این قبیل را در ذهنش دارد و با توجه به اخبار مالی شرکت تصمیم به خرید می گیرد، اما شاید آنها را هنگام تصمیم گیری چندان مورد توجه قرار نداده و تنها به افزایش یا کاهش فروش شرکت تمرکز داشته باشد.
لذا برای تصمیم گیری در افق های بلندمدت ضروری است علاوه بر دانش مالی از شرکت موردنظر از وضعیت بازار و صنعت و تحولات بین الملل هم مطلع بود. به عنوان مثال، سیاست های ارزی کشورها می تواند ارزش پول ملی آنها را دچار نوسانات شدید کرده و قیمت محصولات آنها در بازارهای جهانی را دستخوش تغییرات چشمگیر کند، همچنان که چنین کاهش ارزشی را در پول روپیه هند شاهد هستیم، یا کشف معادن جدید در محصولات معدنی یا افزایش قدرت خرید کشورهای درحال توسعه می تواند صنایع و بازارهای جدیدی را مطرح کند که پتانسیل سود شرکت های داخلی را صرف نظر از عوامل درون شرکتی در میان و بلندمدت افزایش یا کاهش دهد.
پاسخ سوال روش بهتر
حال اگر به پرسش بالا بازگردیم که چه روشی بهتر است، در تصمیمات کوتاه مدت نمی توان از روش ساده و کم هزینه چشم پوشی کرد به ویژه این که اگر فرد یا موسسه موردنظر ریسک پذیر هم باشد، اما در افق زمانی بلند تر افراد و موسسات مالی در کشورهای توسعه یافته به دانش حرفه ای رو آورده یا در برخی موارد تفویض اختیار کرده و به جای سرمایه گذاری مستقیم به سمت انواع صندوق های سرمایه گذاری متمایل می شوند یا شرکت های سرمایه گذاری اقدام به تامین نیروی حرفه ای یا استفاده از خدمات مشاوره حرفه ای اقتصادی، صنعتی و بازاری می کنند.
در چنین حالتی نگاه آنها به هزینه کردن در چنین مواردی جنبه سرمایه گذاری دارد و هزینه های مشاوره و کارگزاری را با توجه به افزایش درآمد نسبت به شرایط بدون استفاده از چنین خدماتی مقایسه می کنند.
البته بدیهی است که اگر فرد یا موسسه ای صاحب دانش ویژه در صنعت یا بازاری خاص باشد و در آن مورد ویژه از مزیت نسبی برخوردار باشد از قاعده کلی فوق مستثناست. از سوی دیگر، مدیریت پرتفوی سرمایه گذاری و تقسیم سرمایه در بازار های مالی موازی بورس از قبیل ارز، طلا، املاک و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت بر ضرورت دانش در سطوح بالاتر از شرکت ها یعنی صنایع و اقتصاد کلان تاکید دارد.