نظریه داو و تحلیل تکنیکال
قبل از هر چیز لازم است عنوان کنیم که تحلیل تکنیکال بر روی هر نموداری که در پَسِ آن عرضه و تقاضا وجود دارد جواب میدهد، هرچقدر این عرضه و تقاضا پرحجمتر و شفافتر باشد، قدرت تحلیل تکنیکال در نمودارها بالاتر خواهد رفت.
شاید بتوان گفت شالوده تحلیل تکنیکال نظریه آقای داو (چالز داو) باشد؛ در حقیقت تئوری داو اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. هسته این نظریه بر این اساس است که تمام عوامل و اطلاعات تأثیرگذار بر قیمت سهم، کالا و یا شاخص بر روی نمودار قیمت لحاظ شده است. بر اساس این نظریه بازار دارای روندهای مشخص و منظمی است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
هسته اصلی نظریه داو هر عامل قابل شناختی (ازجمله عوامل تأثیرگذار بنیادی) بر روی عرضه و تقاضا اثرگذار است و این مهم در نمودار قیمت لحاظ شده است
اصول نظریه داو در تحلیل تکنیکال
- قیمت همهچیز است!
درواقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه همانطور که گفتیم تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
- بازار دارای روندهای مشخصی است
بر اساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ درواقع روند صعودی پیوسته افزایشیافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن (همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود (عمل) نزولی(عکسالعمل) نهفته است.
بر اساس نظریه داو بازار به سه روند حرکتی مشخص تقسیم میشود:
- روند اولیه: که همان جهشهای قیمتی اولیه است و معمولاً غیرقابلپیشبینی است؛ این امواج را میتوان به جزر و مد دریا تشبیه کرد که حرکتهای اصلی بازار را تشکیل میدهد.
- روند ثانویه: درواقع همان عکسالعملهای قیمتی است که میتوان آن را به امواج دریا تشبیه کرد؛ میزان این حرکتها (به لحاظ قیمتی) حدود یکسوم تا نیمی از حرکت روندهای اولیه است.
- روندهای جزئی: همان نوسانات جزئی که در دل روندهای اصلی اتفاق میافتد.
- روندهای سه مرحلهای
داو اعتقاد داشت روندهای اصلی بازار اهمیت زیادی دارد و این روندها معمولاً طی سه مرحله رخ میدهد:
- فاز انباشت: برخی از سرمایهگذاران با شک و تردید وارد بازار میشوند زیرا تغییر جهت بازار را احساس نمودهاند
ازنظر تحلیل امواج الیوت، همان موج اول از حرکتهای جهشی محسوب میشود
- فاز مشارکت عمومی: در این مرحله اغلب سرمایهگذاران اقدام به خرید میکنند.
ازنظر الیوتی، همان امواج حرکتی سوم و پنج است
- مرحله توزیع: روند جدید معکوسی در سهم در حال وقوع است و اخبار و اطلاعیههای بنیادی نیز این مهم را تائید میکنند.
ازنظر الیوتی شاید همان امواج کارکشن (اصلاحی) باشد.
- میانگینها باید یکدیگر را تائید کنند
داو اعتقاد داشت در یک تغییر جهت قیمت لازم است میانگینهای شاخص و سهم یکدیگر را تائید کنند تا نشان از آغاز طغیان در بازار باشد؛ درواقع لازم نبود سیگنالها همزمان اتفاق بیفتند اما میتوانستند در پس یکدیگر به وقوع بپیوندند.
- حجم باید با روند تائید شود
داو اعتقاد داشت حجم در بازار مثل شرایط آب و هوایی تغییر میکند؛ بر همین اساس تغییرات حجم حرکت جهتدار قیمتها را ایجاد میکند. بر همین اساس داو حجم شاخص ثانویهی بازار را موردتوجه قرارداد و سیگنال خریدوفروش خود را بر اساس قیمت بسته شدن سهم قرارداد.
- قیمت درروند حرکت میکند
داو اعتقاد داشت قیمتها در روندها حرکت میکنند و مادامیکه نیروی خارجی بر روی آن اثر نگذرند به جهت حرکت خود ادامه میدهند. درست همانند قوانین فیزیک
جمعبندی
هرچند چیزی که امروزه از آن بهعنوان تحلیل تکنیکال یاد میشود، شالوده نظریات چالز داو بوده و هست، اما نباید فراموش نمود که تحلیل تکنیکال را باید در کنار تحلیل بنیادی استفاده نمود.
این تحلیل بنیادی است که ارزنده بودن ذاتی یک سهم را برایمان روشن میسازد اما هیچگاه راجع به نقاط دقیق ورود و خروج نمیتوان بر اساس تحلیل بنیادی دل به دریا زد! پس با بنیادی تحلیل کنیم و بر اساس تکنیکال خریدوفروش کنیم…