شناسایی کف بازار با روش توماس بولکوفسکی
توماس بولکوفسکی که به اعتقاد بسیاری از شخصیتهای دنیای معاملهگری، یکی از نویسندگان برجستۀ جهان در حوزۀ الگوهای نموداری است 5 متد معرفی کرده برای یافتن کف بازار که در زیر به معرفی آنها می پردازیم.
روش اول: تغییر روند
روش اول را تغییر روند 1-2-3 نام نهادهام که توسط ویکتور اسپراندو (Victor Sperandeo) ایجادشده که در کتاب خود در مورد آن بحث کرده است. یک خط روند از بالاترین اوج (نقطۀ C در شکل) تا پایینترین فرود (A) در نمودار رسم کنید؛ بهطوریکه قیمت تا بعد از پایینترین نقطه (نقطۀ 1) از خط روند عبور نکند، سپس این مراحل را دنبال کنید.
مرحله 1: جایی که قیمت بالای روند شیبدار نزولی بسته میشود بیابید. این مکان در نمودار بهصورت نقطۀ 1 نشان دادهشده و شکافته شدن خط روند، اولین نشانۀ تغییر روند است.
مرحله 2: قیمتها فرود اخیر را تست میکند. فرود اخیر در نقطۀ A و تست در نقطۀ 2 است. نقطۀ 2 میتواند در زیر نقطۀ A باشد، اما حرکت رو به بالای قیمتها بایستی واضح باشد و به نزول ادامه ندهد.
مرحله 3: قیمتها بایستی بالای اوج اخیر بسته شود. من اوج را با نقطۀ B نشان دادم و قیمتها روش تغییر روند 1-2-3 را هنگامی کامل میکند که به بالاتر از B در نقطۀ 3 افزایش یابد. این اوج (نقطۀ B) باید بین نقاط A و 2 باشد.
در مطالعهای که بر روی این روش انجام شد، قیمت در 73٪ از مواقع (74 از 101 نمونه) حداقل 20٪ از کف صعود نمود و تغییر روند تأیید شد. بهعبارتدیگر این روش، کف را شناسایی میکند.
نمونه های موفق و ناموفق این روش به روایت تصویر
روش دوم: کف بالاتر
کف بازار میتواند از اشکال مختلفی آمده باشد. بازیابی V شکل در سقوط 1929 ظاهر شد، اما بازار پس از آوریل 1930 پایینتر رفت و در حوادث 11 سپتامبر نیز بازیابی V شکل پدیدار شد. بازار کاهشی 2000-2002 در کفی پیچیده پایان یافت که شبیه سر و شانۀ تحتانی بود. در سقوط سال 1987 نیز آرایش کف دوگانۀ بدمنظری وجود داشت.
در تمام کفهای بازار و هرزمانی که سهام تغییر جهت داد، یک کف بالاتر دیر یا زود ایجاد میشود. اگر به مقیاس هفتهای تغییر وضعیت دهید و ببینید که قیمتها همچنان در حال ساخت فرودهای پایینتر است، بدانید که هنوز به کف نرسیدهاید. هرچند درنهایت یک کف دوگانۀ بدمنظر شبیه به این نمودار با نقطۀ 2 بالاتر از نقطۀ 1 پدیدار میشود. شما ممکن آن را در نمودار هفتگی یا روزانه مشاهده کنید. در نمودار ماهانه ممکن است شبیه V باشد، اما حتی در آنجا میتوانید خوشۀ تحتانی را که در کف بالاتر رخداده مشاهده نمایید؛ بنابراین به کف بالاتر توجه کنید که برخی به آن اوج بالاتر میگویند. اگر با روش تغییر روند 1-2-3 تمرین کنید، از پس این مرحله برمیآیید. نکته این است باید قبل از چرخش بازار از کاهشی (خرسها) به افزایشی (گاوها) شاهد یک کف بالاتر باشید.
روش سوم: الگوهای نموداری
هنگامیکه بازار به کف میرسد، الگوهای نموداری صعودی ظاهر میشوند، اما زمان خرید نیست. آن الگوها باید گریزهای رو به بالای قطعی داشته باشند، اما بهزودی بسیاری از آنها پس از واژگونی قیمت با ناکامی مواجه خواهند شد. بازار روند خود را آغاز نکرده است و آن زمان موقع خطرناکی برای معامله است. اخبار بد تقریباً هرروز بازار را به ارقام پایینتر هل میدهد.
قیمت درنهایت یکنواخت میماند. شما بسیاری از الگوهای پایهای مانند مستطیل را مشاهده میکنید. خواهید دید که بسیاری از الگوهای نموداری صعودی تشکیلشده و تنها سهام با شرایط منحصربهفرد تمایل به حرکت بالاتر دارد، اما هنوز برخی تردیدها وجود دارد. آن الگوهای نموداری با گریز رو به بالا باید به افزایش قیمت بهصورت حرکت پلکانی متشنج ادامه دهند. پیشازاین، یک کف به دنبال دیگری میآید؛ اما حالا قیمتها در بسیاری از اوراق بهادار درّههای بالاتر و قلّههای بالاتر میسازد. حالا زمان خرید است.
روش چهارم: لولههای تحتانی
متوجه شدم وقتیکه بازار سهام به فرود بزرگ خود نزدیک میشود، لولههای تحتانی مانند مورچهها در پیکنیک ظاهر میشوند. پیدایش آنها نشانه این است که بازار بهزودی به کف خواهد رسید، اما به این معنا نیست که بازار چرخشی پایدار خواهد داشت. پس از پیدایش لولهها، بازار جهش میکند و لولۀ تحتانی جدید ناپدید میشود. سپس بازار برای بار دوم کف میسازد. کف دوم کفی واقعی است. آن کف نشانۀ مهم چرخش بازار است که هر فردی انتظار آن را دارد.
برای پیدا کردن لولۀ تحتانی بایستی صدها سهام را بگردید؛ اما یک روز شاهد لوله بعد از لوله و لوله بعد از لوله خواهید بود. ممکن است تنها 20 یا 30 سهام از 500 سهام را بررسی کنید، اما ممکن است یک جین از آنها را بیابید. پیدایش آنها حاوی نکات مهمی است. این نکات بیان میدارد که بازار به کف رسیده و اگر لوله تأیید شود، پس بازار در حال حرکت بالاتر است. این نقطه احتمالاً یک ماه دورتر از کف واقعی است. لولهها در ارقام بزرگ در کف دوم پدید نمیآیند و تنها در اولین کف ظاهر میشوند.
من این مورد را بررسی نکردهام تا درست بودن آن را ثابت کنم، پس این مسئله را به خاطر بسپارید. اینها شواهدی است که در روندهای قیمت مشاهده نمودهام.
روش پنجم: بعد روانشناسی شناسایی کف بازار
● دیگر خسته شدهاید! باید همهچیز را بفروشید
اگر از عملکرد سبد سهام احساس انزجار میکنید و شروع به فروش همهچیز میکنید، احتمالاً یک یا دو هفته با کف قیمتها فاصلهدارید. چرا؟ زیرا دیگران نیز احساس مشابهی دارند. وقتیکه همه تصمیم به فروش میگیرند، قیمتها ریزشی سنگین خواهد داشت و اغلب شاخص صدها واحد در حجم معاملات بالا نزول میکند. زمانی که فشار فروش سبک میشود، تقاضای خرید سر میرسد و قیمت رو به بالا حرکت میکند، کف را ترک و بازار کاهشی پشت سر گذاشته میشود.
مشکل زمانی است که میدانید در نزدیکی کف قرار دارید، بهطوریکه تصمیم به نگهداری سهام خود میگیرید. دیگران نیز احساسی مشابه دارند، بهطوریکه «همهچیز را حالا بفروش!» کنار میرود و بازار 500 واحد دیگر در یک جلسه سقوط نمیکند، اما همچنان هرروز میلغزد؛ بنابراین یا در نزدیکی کف میفروشید یا نگه میدارید و صعود زیان خود را تماشا میکنید. شما نمیتوانید برنده شوید.
● حجم معاملات بالا در کف
حجم معاملات زیاد و غیرمنتظره در قیمت کف میتواند نشاندهندۀ نقطۀ عطف بازار باشد. چرا؟ به آخرین آیتم توجه کنید. اگر همه از عملکرد داراییهای سهام خود بهشدت ناراحت هستند و سهام خود را به پول نقد تبدیل میکنند، این نوعی از هشدارهای فروش کف است و خواهید دید که حجم معاملات بالا میرود. حجم معاملات لازم نیست خوشه مانند باشد (هرچند غالباً اینچنین است، بهخصوص اگر قیمت سقوط زیادی داشته باشد)؛ اما باید در اطراف نقطۀ عطف قیمتها به نحو غیرمنتظرهای بالا باشد. بهعبارتدیگر، حجم معاملات نشاندهندۀ وحشت فروش و نومیدی بخشی از فروشندگان است.
● بیتفاوتی به اخبار بد
هر هفته گزارشهای اقتصادی بیرون میآید، اما برخی مهمتر از دیگران هستند. اگر این گزارش بد باشد و بازار هم کمی سقوط یا حتی صعود نماید، پس بازار ممکن است آمادۀ پیشروی پایدار باشد. شما نیاز دارید تا واکنش چند گزارش اقتصادی را تماشا کنید، فقط مطمئن شوید که خبر بد دیگری بازار را عمیقاً افسرده نکند.
این وضعیت احتمالاً مانند احساس خودکشی است. همسرتان شمارا ترک میکند. کار خود را از دست میدهید. سپس صورتحسابهایتان سر میرسد. حتی ممکن است بخندید و از خود بپرسیدآیا بدتر از این هم میشود؟ اگر خبر بد نتواند باعث سقوط صدها واحدی بازار شود، پس کف بازار نزدیک است.
● اخبار خوب بازار را بلند میکند
اگر خبر بد اثر کمی بر روی بازار کاهشی دارد، پس خبر خوب باید آن را بلند کند. این وضعیت احتمالاً مانند بستن چشم درست قبل از تصادف ماشین است و پس از باز کردن آنها میبینید که چنین چیزی رخ نداده است.