یکشنبه 18 فروردین 1398

بهترین جا برای سرمایه گذاری کجاست؟

حتماً تا به حال چندین بار فکر سرمایه گذاری در بورس را از نظر گذرانده‌اید.

یا حتی بعضاً پا را فراتر گذاشته و به تحقیق و بررسی پرداخته‌اید؛ اما در نهایت منصرف شده و به سرمایه گذاری‌های دیگر روی آورده‌اید.
 

قبل از اینکه به بورس بپردازیم، بیایید چند گزینه سرمایه گذاری که اکثر مردم کشور ما به آنها می‌اندیشند را بررسی کنیم. این گزینه‌ها عبارتند از: مسکن، ارز، سکه، سپرده بانکی و بازار بورس.

در نمودار زیر بازدهی این بازارها از سال 90 آورده شده است.

بازارهای سرمایه گذاری

توجه: دلیل نشان داده شدن تورم (ستون‌های آبی) این است که اگر سرمایه گذاری کمتر از نرخ تورم آن سال بازده ایجاد کند؛ به این معنی است که نه‌تنها از این سرمایه گذاری منتفع نشده‌ بلکه قدرت خریدش هم تضعیف شده است.

به عنوان مثال در سال‌های 90 تا 92 اگر شما پولتان را در بانک سپرده گذاری می‌کردید، در پایان هر سال از قدرت خرید شما کاسته می‌شد.

همانطور که از نمودار مشخص است سرمایه گذاری در بورس به طور کلی در مجموع این 7 سال موجبات حفظ قدرت خرید سرمایه گذاران را فراهم آورده است و می‌توان گفت که در مجموع از بقیه بازارها عملکرد بهتری داشته است.

مزیت دیگر این بازار این است که با هر میزان سرمایه می‌توان در آن فعالیت کرد و همچنین نقد شوندگی بالایی دارد. به عنوان مثال شما ممکن است برای خرید یا فروش مسکن هفته‌ها منتظر بمانید در حالی که به لطف اینترنت فقط با فشردن چند دکمه می‌توانید اقدام به خرید یا فروش سهم مورد نظر در همان لحظه کنید.

از دیگر مزیت‌های آن می‌توان به شفافیت این بازار اشاره کرد؛ شرکت‌های پذیرفته شده در بورس به صورت ماهانه، فصلی و سالانه عملکرد مالی و عملیاتی خود را گزارش می‌کنند.

امکان دسترسی به این گزارش‌ها نیز برای همگان وجود دارد. از اینرو سهامداران کاملاً می‌توانند به عملکرد شرکت مورد نظر اشراف داشته باشند و در صورت عدم رضایت از عملکرد آن، سهم خود را بفروشند (به انواع گزارش‌ها و چگونگی استفاده از آن‌ها در نوشته‌های بعدی پرداخته خواهد شد).

اصلی‌ترین مزیت سرمایه گذاری در بورس، ثبات اقتصادی و تزریق مستقیم سرمایه به اقتصاد کشور است. خرید ارز و سکه و فروش آنان پس از یک مدت،ارزش افزوده‌ای برای کشور ایجاد نکرده و حتی باعث ایجاد حباب‌های قیمتی، عرضه و تقاضاهای مصنوعی، تورم انتظاری و در بلند مدت منجر به عدم تعادل اقتصادی کشور می‌شود.

در صورتی که با سرمایه‌گذاری در بورس، این سرمایه در اختیار شرکت‌ها قرار گرفته و آن‌ها از این محل به تامین مالی برای ایجاد طرح‌های توسعه خود می‌پردازند؛ که این امر هم منجر به اشتغال‌زایی و افزایش تولید داخلی شده و هم ثبات و کنترل تورم را به کشور هدیه می‌دهد.

مثلاً در صورتی که شخصی انتظار به افزایش قیمت دلار دارد می‌تواند به جای خرید مستقیم دلار، سهام شرکت‌های صادراتی را در بورس بخرد چرا که سود آن‌ها به نرخ دلار بستگی دارد و در صورت افزایش این نرخ، سود شرکت هم افزایش می‌یابد.

البته که نمی‌توان به طور قطع گفت که بهترین انتخاب در بین بازارهای یاد شده کدام است؛ چرا که با توجه به نمودار هرکدام فراز و نشیب‌هایی داشته و قطعاً در آینده هم خواهند داشت.

نوسان پذیری و تغییر، ذات هر بازاری است و به مقابله برخاستن با آن تنها موجب شکست سخت و ناامیدی سرمایه‌گذار خواهد شد. هرکدام از بازارهای یاد شده ریسک‌های مختص خود را دارند و انتخاب از بین آن‌‌ها بسیار به میزان ریسک پذیری هر فرد بستگی دارد. از این رو نمی‌شود برای همه افراد یک نسخه پیچید و به آنان تجویز کرد.

درست است که گفته شد سرمایه گذاران بازار بورس در مجموع شاهد عملکرد بهتری بوده‌اند اما این تفاوت آنقدر هم فاحش نبوده و نخواهد بود. به همین دلیل است که افرادی که با رویای تحصیل سودهای نجومی وارد این بازار می‌شوند، در زمانی اندک کاخ آمال خود را فروریخته می‌یابند.

فعالیت در این بازار نسبت به بازارهای دیگر، سرمایه گذاران را در بیشتر در معرض ریسک قرار می‌دهد؛ به این دلیل که فعالین این بازار باید از اطلاعات مالی و معامله‌گری مکفی برخوردار باشند و همچنین توانایی کنترل احساسات خویش را هم داشته باشند.

به این دلیل اطلاعات مالی ضروری است که سرمایه‌گذار باید بتواند تا حدودی از وضعیت مالی شرکت مورد نظر خود سردر بیاورد؛ یعنی با مشاهده صورت‌های مالی شرکت بتواند آن را تحلیل کند و مشکلات یا مزیت‌های شرکت را تشخیص دهد.

فعالین بازار معمولاً از یکی یا ترکیبی از تحلیل‌های بنیادی یا تکنیکال برای انجام معاملات خویش بهره می‌برند.

تحلیل بنیادی به طور مختصر به معنای بررسی و تحلیل صورت‌های مالی شرکت، چشم انداز آینده شرکت، تحلیل بازار و محصولات شرکت و تاثیر متغیر‌هایی مانند نرخ ارزهای خارجی، نرخ بهره، عوارض واردات یا صادرات بر روی سودآوری شرکت است.

این نوع تحلیل نیازمند دانش مالی نسبتاً قوی و تجربه می‌باشد و بیشتر برای سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت به کار می‌رود.

تحلیل تکنیکال که مورد استفاده اکثریت بازار است، از تکنیک‌هایی برای تفسیر نمودار قیمت سهم بهره می‌جوید. این نوع تحلیل نیاز به دانش مالی خاصی نداشته و برای کوتاه مدت مناسب است. در عین حال فنون وقواعد بسیار زیادی دارد.

لازمه دیگر ذکر شده کنترل احساس است، در این بازار به دلیل شایعه‌های فراوان و ضعف تحلیلگری، هجمه‌های زیادی ایجاد می‌شوند که بسیار کوتاه مدت و خطرناک ‌می‌باشند.

سرمایه‌گذار باید سعی کند که اسیر این هجمه‌های بی‌دلیل نشود و به اصول معاملاتی و نقشه از پیش تعیین شده خود پایبند باشد؛ هرچند که درصد کمی از فعالین بازار به این اصل مهم عمل می‌کنند.

پس با توجه به نمودار و سخنان بالا می‌توان نتیجه گرفت که بازار بورس ایران نسبت به رقبایش کمی بهتر عمل کرده گزینه‌ مناسب‌تری است. اما نباید فراموش کرد که نتیجه گرفتن در این بازار از همه مردم برنمی‌آید.

پس یعنی نمی‌توان وارد این بازار شد و ما ناگزیر به انتخاب گزینه‌های کم ریسک دیگر هستیم؟

البته که خیر، همانطور که گفته شد فعالیت در بورس علاوه بر این که نیازمند مهارت است، وقت نسبتاً زیادی را هم برای بررسی و تحلیل سهام شرکت‌ها و رصد بازار از سرمایه کذار می‌گیرد.

افرادی که شغل اصلیشان فعالیت در بورس نیست اما قصد سرمایه‌گذاری در آن را دارند و فعالیت مستقیم هم برایشان مقدور نیست، می‌توانند واحدهای صندوق‌های سرمایه گذاری بورسی را خریداری کنند.

این شرکت‌ها سرمایه این دست از افراد را تجمیع کرده و با آن به سرمایه گذاری در بورس می‌پردازند. اینگونه افراد بدون نیاز به داشتن مهارت و صرف وقت می‌توانند از این بازار بهره‌مند شوند.

به راحتی می‌توان با جست‌و‌جو در اینترنت، از میزان سود آوری سالانه این شرکت‌ها مطلع شد و مناسب‌ترین آن‌ها را برگزید. یا اینکه افراد به تدریج مهارت‌های مورد نیاز را آموزش ببینند و سپس به صورت مستقیم به سرمایه گذاری و کسب تجربه بپردازند.