دوشنبه 9 اردیبهشت 1398

بهترین زمان خرید سهام: سیستم سرمایه‌گذاری موفق چگونه است؟

گفته می‌شود برای موفقیت در بورس باید سیستم و استراتژی سرمایه‌گذاری و معامله‌گری داشت.

اما سیستم سرمایه‌گذاری موفق چگونه است؟

روش‌های متفاوت برای سرمایه‌گذاری چیست؟
 

در اقتصاد و به طور مشخص‌تر سرمایه‌گذاری در بازار سهام، فرآیند برنامه‌ریزی خود را در قالب ترسیم سیستم جامع سرمایه‌گذاری نشان می‌دهد.

 

اینکه سرمایه‌گذاران در بازار سهام باید از چه روش و سیستم سرمایه‌گذاری استفاده کنند، نکته مهمی است که در مطلب ذیل برگرفته از 23 اصل موفقیت وارن‌بافت به آن پرداخته شده است.

یک مثال از سیستم سرمایه‌گذاری موفق

هنگامی که برکشایرهاثوی (شرکت وارن بافت) در سال 1988 سهام کوکا کولا را خرید، حاشیه سود شرکت 35 درصد بود. شرایط بسیار خوب بود و سال‌ها بود که بازده«کوک» به این میزان نرسیده بود.

کوک 58 درصد از درآمدهایش را بار دیگر در فعالیت‌هایش سرمایه‌گذاری کرده بود و بقیه آن را به عنوان سود سهام پرداخت می‌نمود.

با فرض اینکه کوک چنین بازده‌ای بر خالص دارایی خود را در آینده به دست آورد و چنین نسبتی از سود را به عنوان سود سهام پرداخت کند، درآمدهای آن در بازه‌ای ده ساله به 2,13 دلار برای هر سهم خواهد رسید.

هنگامی که وارن بافت اقدام به خرید سهام کوک کرد، نسبت P/E آن بین 10,7 تا 13,2 در نوسان بود. با محاسبات مشابهی، قیمت سهام کوک در ده سال آینده چیزی در حدود 22 دلار تا 28 دلار خواهد بود.

بافت به دنبال بازده‌ای 15 درصدی برای پولی بود که سرمایه‌گذاری کرده بود. میانگین قیمت خرید بافت، معادل 22,5 دلار بود که با بازده سالانه 15 درصد، این میزان در ده سال آینده به 18,21 دلار می‌رسید.

در صورتی که قیمت سهام کوک سقوط می‌کرد چه اتفاقی رخ می‌داد؟

 

از نظر بافت، در صورتی که آن شرکت از شرایط خوبی برخوردار باشد، نوسانات بازار سهام مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ کوک همچنان درآمدهای مشابهی خواهد داشت. آن درآمدها هنوز در حال رشد هستند و کوک به پرداخت سود سهام ادامه می‌دهد.

در واقع بافت توانست تخمین زند که این شرکت در ده سال آینده مبلغی در حدود 5 دلار برای هر سهم تقسیم خواهد کرد.

با پیشرفت امور، در پایان سال 1998 نسبت P/E کوک 46,5 بود و این سهام سال مزبور را با قیمت 34,1 دلار برای هر سهم به پایان رساند.

در حالی‌که قیمت خرید آن برای بافت 22,5 دلار تمام شده بود و این عامل باعث شد تا بافت بازده مرکب سالانه‌ای بسیار خوبی همراه با سودهای تقسیمی سهام بدست آورد.

دو روش متفاوت برای سرمایه‌گذاری

استفاده از یک سیستم سرمایه‌گذاری، روش مخصوص بافت و شوارتز است.

همچون هر شخصی که در هنر خود خبره است و از طریق تکرار و تجربه، مهارت ناخودآگاه به دست آورده است، بافت و شوارتز نیز مجبور نیستند تا به صورت آگاهانه در مورد هر یک از اقدامات خود فکر کنند.

برای مثال، بافت برای تعیین ارزش فعلی درآمدهای آتی یک شرکت از نرخ بهره اوراق قرضه خزانه بلندمدت استفاده می‌کند. اما آیا او در واقع چنین کاری انجام می‌دهد؟

به عقیده چارلی مانگر، شریک بافت، پاسخ این سئوال منفی است. چارلی مانگر در یکی از جلسات سالانه برکشایرهاثوی، با حالت شوخی گفت: «هرگز ندیدم که بافت چنین کاری را انجام دهد.»

دلیل آن این است که بافت چنین کاری را به صورت ناخودآگاه انجام می‌دهد.

هنگامی که بافت به شرکت مورد نظر خود می‌نگرد، ذهن ناخودآگاه او به لطف چندین دهه تجربه در تشخیص ارزش یک شرکت، تصویری ذهنی از ده تا بیست سال آینده آن شرکت، ایجاد می‌کند.

بافت به راحتی می‌تواند دو تصویر ذهنی (تصویری از وضعیت فعلی شرکت، و تصویری از وضعیتی که آن شرکت در آینده پیدا خواهد کرد) را با یکدیگر مقایسه کند و سپس تصمیم‌‌ بگیرد که آیا مایل به خرید آن می‌باشد یا خیر.

مشتری فروشگاهی که به دنبال صابون مورد علاقه خود می‌گردد و آن را با ۵٠ درصد تخفیف می‌یابد احتیاجی ندارد تا محاسبات ذهنی پیچیده‌ای انجام دهد؛ به سرعت آن را مناسب تشخیص داده و کالای مورد نظر را می‌خرد.

به همین‌ترتیب، بافت نیز وقتی شرکتی را که با قیمتی مناسب برای فروش گذاشته شده است، مشاهده می‌کند، احتیاجی به محاسبات ذهنی پیچیده ندارد.

در حالی که ذهن ناخودآگاه بافت به او در انجام سرمایه‌گذاری کمک می‌کند، گاهی اوقات شوارتز در مورد یک سرمایه‌گذاری احساس راحتی نمی‌کند.

 

شوارتز می‌گوید، «هنگامی که فروش استقراضی در بازار انجام می‌دهم و بازار روند منفی را طی می‌کند، بسیار عصبی می‌شوم. کمردرد می‌گیرم و سپس هنگامی که اقدام به پوشش فروش استقراضی خود می‌نمایم، به ناگاه کمردردم از بین می‌رود و احساس بهتری می‌کنم».

ابتدا سرمایه‌گذاری کن، سپس تحقیق کن!

بافت تمام ارزیابی‌هایش را پیش از آنکه کمترین مبلغی سرمایه‌گذاری کند، انجام می‌دهد.

شوارتز غالبا از روشی پیروی می‌کند که دقیقا برعکس این روش است: «ابتدا سرمایه‌گذاری کن، سپس تحقیق کن!» این کار ممکن است درست به نظر نرسد. اما این موضوع تا حدودی به شخصیت افراد مربوط می‌شود.

برای مثال، من در سرمایه‌گذاری خود از شیوه گراهام ـ بافت پیروی می‌کنم. با این حال تا زمانی که سهام کمی را در اختیار دارم، به خرید فکر می‌کنم و احساس گرفتاری نمی‌کنم. تنها هنگامی که سرمایه‌گذاری می‌کنم، حتی اگر مبلغ ناچیزی باشد، جدی می‌شوم.

علاوه بر این، شوارتز معتقد است که به دنبال «خواندن ذهن بازار» است. بنابراین مواقعی که وارد بازار می‌شود می‌تواند بخشی از ارزیابی و بررسی او باشد. شوارتز می‌گوید ‌«می‌خواهم 300 میلیون دلار اوراق قرضه بخرم، بنابراین با فروش 50 میلیون دلار از آن اوراق کار خود را آغاز می‌کنم!»

اگر فروش اوراق قرضه، آسان باشد، شما متوجه می‌شوید که خریداران زیادی در بازار وجود دارد. اما در صورتی که اوراق قرضه به سختی فروش رود (یا تنها با قیمت ارزان قابل فروش باشد) بازار به شما می‌گوید که قدرت خریدی که به افزایش قیمت‌ها منجر شود، وجود ندارد.

مغازه داری که در مورد اضافه کردن محصولی جدید به قفسه‌هایش مردد است، نیز ممکن است از چنین فرآیندی پیروی کند.

پیش از خرید حجم زیادی از یک محصول، مغازه دار با در معرض فروش قرار دادن تعداد کمی از آن محصول، بازار را مورد آزمایش قرار می‌دهد. او تنها در صورتی سفارش حجم زیادی از آن محصول را می‌دهد که آن مقدار اولیه فورا به فروش برسد.

چه زمان بهترین موقعیت برای خرید سهام است؟

چنانچه کوک پس از آنکه بافت شروع به خرید آن کرد، با سقوط قیمت مواجه شده بود، در آن صورت بافت چه اقدامی انجام می‌داد؟

اگر بافت فکر کرده بود که 22,5 دلار قیمت مناسبی برای خرید است، خوب مسلم است که با قیمت 3,75 دلار آن را مناسب‌تر می‌یافت و احتمالا میزان بیشتری از آن را می‌خرید.

روش شوارتز کاملا برعکس است.

در صورتی که چیزی که او خریداری کرده است با سقوط مواجه شود، بازار به او می‌گوید که مرتکب اشتباه شده است و او از آن سرمایه‌گذاری خارج می‌شود و اگر با افزایش ارزش روبرو شود، میزان بیشتری از آن را می‌خرد زیرا بازار فرضیه او را تایید می‌کند.

با اینکه این شیوه‌ها کاملا با یکدیگر متضاد هستند، اما در درون، سیستم‌های سرمایه‌گذاری شخصی بافت و شوارتز کاملا منطقی هستند.

بافت به دنبال آن است که سهام شرکتی ارزشمند را با قیمتی کمتر از ارزش آن خریداری کند.

از آنجا که قیمت سهام هیچگونه تاثیری بر ارزش آن شرکت ندارد، به اعتقاد بافت، قیمت در حال سقوط سهام تنها به این معنی است که او سهام ارزانتر و حاشیه امنیت زیادتری را بدست آورده است.

هدف شوارتز این است که از تغییری قابل انتظار در ذهن آقای بازار، منفعت کسب کند.

شیوه خرید او این است که ابتدا فرضیه خود را با حجم کمی از سرمایه‌اش آزمایش کند.

اقدام بعدی او به این موضوع بستگی دارد که فرضیه‌اش از سوی آقای بازار مورد تایید قرار گیرد یا دستخوش تغییر شود. شوارتز در صورتی که احساس کند زمان‌بندی به درستی صورت نگرفته است، ممکن است مجددا به آزمایش بپردازد.

روش‌های خرید شوارتز و بافت، هر دو با فلسفه سرمایه‌گذاری خاص آنها سازگار است؛ هرچند در ظاهر با یکدیگر متناقض هستند.

 

نقش ابزار اهرم در سرمایه‌گذاری

ابزار اهرم از ارکان قدرتمند موفقیت شوارتز و بافت است. اما همان طور که انتظار می‌رود، انواع ابزار اهرمی که آنها مورد استفاده قرار می‌دهند با یکدیگر متفاوت است.

شوارتز به دو طریق از ابزار اهرم استفاده می‌کند. او برای سرمایه‌گذاری وام می‌گیرد و از تسهیلات سرمایه‌گذاری مبتنی بر ابزار اهرم از قبیل قراردادهای آتی استفاده می‌کند. این همان چیزی است که اغلب مردم در هنگام صحبت از ابزار اهرم مالی به آن فکر می‌کنند.

افراد غالبا سرمایه‌گذاری‌های مبتنی بر ابزار اهرم را با نام جورجی شوارتز پیوند خورده می‌دانند.

اما در حقیقت، استفاده شوارتز از ابزار اهرم کاملا محتاطانه است، و به ندرت رخ می‌دهد که بر هر دلار از خالص دارایی، بیش از یک دلار از ابزار اهرم استفاده کند.

در مقابل، استفاده بافت از ابزار اهرم، هیچ گونه ارتباطی با سرمایه‌گذاری‌های او ندارد. او گاهی اوقات وام می‌گیرد، اما تنها زمانی که نرخ بهره بسیار پایین است.

او در بیشتر که زمان‌هایی که هیچگونه موقعیت سرمایه‌گذاری در افق دید خود مشاهده نمی‌کند، تنها به حفظ پول برای روزی که قیمت مناسبی پیدا شود، می‌پردازد.

اولین شرکتی که برکشایرهاثوی با مدیریت بافت، در سال 1967 با هدف کسب کرسی هیات‌ مدیره اقدام به خرید آن کرد، شرکت بیمه‌ای با عنوان «نشنال ایندمنیتی» بود.

با تصاحب کنترل شرکت «جنرال ری» در سال 1999، هم‌اکنون شرکت‌های بیمه‌ای، بیشتر سبد سهام برکشایرهاثوی را به خود اختصاص می‌دهند.

یک شرکت بیمه، امروز حق بیمه‌ها را دریافت می‌کند تا فردا یا یک دهه بعد به تعهد خود در مورد پرداخت مطالبات عمل کند. در پایان سال 2003، برکشایرهاثوی 2,44 میلیارد دلار اندوخته در برابر بدهی‌های آینده داشت.

به لطف شیوه محافظه کارانه‌ای که شرکت‌های بیمه بافت در پیش گرفته‌اند، در اغلب سال‌ها میزان حق بیمه‌هایی که دریافت می‌کنند بیش از هزینه‌هایی است که برای پرداخت خسارت‌ها و اداره این کسب و کار صرف می‌شود.

به طور متوسط، این اهرم شناور تقریبا هیچ هزینه‌ای برای برکشایرهاثوی نداشته است: برکشایر به جای پرداخت بهره، عملا از مشتریان بیمه خود، پولی به صورت وام دریافت می‌کند و از این طریق پول بیشتری برای سرمایه‌گذاری در اختیار دارد.

همچون دیگر جنبه‌های سیستم یک سرمایه‌گذار خبره، روش استفاده آنها از ابزار اهرم با شخصیت سرمایه‌گذاری آنها مطابقت دارد. بافت به قیمت‌های مناسب علاقمند است و شوارتز می‌خواهد چابک باشد تا به سرعت قادر به ورود یا خروج از یک سرمایه‌گذاری باشد.

آنچه مهم است چگونگی استفاده از ابزار اهرم نیست، بلکه قوانین خاصی است که آنها پیش از استفاده از ابزار اهرم اتخاذ کرده‌اند.

چنین قوانینی در مورد هر یک از اجزای یک سیستم کامل سرمایه‌گذاری بکار گرفته می‌شود، که هر کدام از آنها به فلسفه و شخصیت سرمایه‌گذار مربوط می‌شود که در نمودار روبه‌رو نشان داده شده است.

همان طور که شاهکار شوارتز در مورد بانک انگلستان و سرمایه‌گذاری بافت در کوکاکولا نشان می‌دهد، شوارتز و بافت هر دو بر این باورند که یک سرمایه‌گذاری زمانی خوب است که شما تصمیم آن را براساس سیستم تفکر خودتان با توجه به اصول سرمایه‌گذاریتان اتخاذ کرده باشید.