یکشنبه 29 اردیبهشت 1398

چگونه در انجام معاملات و تریدها مصمم باشیم؟

معامله‌گری نیاز به اعتماد به نفس دارد.

اما حس و حال معامله‌گر نیز در زمان معامله مهم است.

هنگامی که سال‌ها پیش به معاملات روزانه مشغول بودم دریافتم هر گاه که ناراحت هستم، انگار که احتیاط را کنار می‌گذارم و هر چیزی معامله می‌کنم و اصلا برایم مهم نیست که عملکرد آن چگونه باشد.

اما هنگامی که به هر دلیل خوشحال هستم، مثلا پیش از آن چند معامله موفق داشتم، شکست‌ناپذیر‌تر عمل می‌کنم.

 توماس اس بولکووسکی در ادامه مقاله‌های روانشناسی بازار سهام در مطلبی با عنوان چگونه در انجام معاملات مصمم باشیم، می‌نویسد:

حس و حال شخص در زمان معامله مهم است.

اگر شما هم زیاد معامله می‌کنید حتما چنین احساساتی را تجربه کرده‌اید.

در واقع، باید به حس و حال خود در زمان انجام معامله توجه كنيد. هیچ کس شما را مجبور به انجام معامله نکرده است، بنابراین اگر به طور مثال کمی سر درد دارید، آن روز را کار نکنید و به خود استراحت دهید.

سعی کنید کار متفاوتی انجام دهید، مثلا کتابی را که مدت‌ها است از کتابخانه امانت گرفته اید و مهلت آن تمام شده است، تحویل دهید. رفتن به یک پیک نیک هم خوب است. خواهید دید که بدون هیچ تلاش اضافی همه چیز بهتر پیش خواهد رفت.

یاد بگیرید فقط هنگامی که از چارچوب ذهنی و روحی خوبی برخوردار هستید، معامله انجام دهید. از این طریق، تصمیمات شما دیگر متاثر از احساسات شما نخواهند بود و در نهايت خواهید توانست با قاطعیت و موفقیت بیشتری به معاملات‌تان ادامه دهید.

احساس دودلی را بپذیرید

اگر به شدت در مورد یک معامله فکر کنید، احتمالا در آنِ واحد احساسات متفاوتی در مورد آن دارید.

برخی از شاخص‌ها بیانگر و علامتی برای خرید و برخی دیگر نشانگر فروش هستند.

با این حال، هنگامی که یک تصمیم معاملاتی اتخاذ می‌کنید، این تردید و دودلی باید محو شود. اگر به اندازه کافی معامله کنید، اغلب مشکل دودلی خود به خود حل می‌شود. در واقع تجربه کافی باعث از بین رفتن این احساس مزاحم خواهد شد.

پس از اینکه روز معاملاتی شما به پایان می‌رسد، می‌توانید کمی بیشتر فعالیت‌های خود را به صورت تمرین ادامه دهید تا انجام چنین کارهایی برایتان ملکه و بسیار معمولی شود.

برای اینکه با قطعیت بیشتری معامله کنید، احساسات دودلی را از خود دور كنيد و تصمیم بگیرید که معامله خواهید کرد یا نه.

معامله‌گری را می‌شناختم که به جای اینکه به طور کل معاملات خود را متوقف كند، تنها مقدار بسیار ناچیزی از هر سهام را می‌خرید.

از این طریق با اینکه مثلا می‌دانست آن معامله به زیان او تمام می‌شود، آن را نمی‌فروخت تا بتواند با دقت بیشتری آن را دنبال كند و می‌دانست که سیستمش به موقع وارد عمل خواهد شد و تصمیم مناسب را به او خواهد گفت.

احساس عدم امنیت و اضطراب

دو احساس عدم امنیت و اضطراب از عدم شناخت کامل از سیستم معاملاتی ناشی می‌شوند.

مثلا اگر سهامی را خریده‌اید و در حال حاضر قیمت آن در حال پایین آمدن است، در صورتی که می‌دانید بر‌اساس سیستم تکنیکال شما، معمولا بیشتر از میزان مشخصی پایین نخواهد آمد؛ بنابراین می‌توانید به بهبود و بازگشت قیمت امیدوار باشید.

شناخت کافی از چگونگی رفتار سیستم معاملاتی‌تان و انجام معامله بر اساس آن، احساس عدم امنیت و اضطراب را هنگامی که تصمیمات ما خوب عمل نمی‌کنند، بسیار کم خواهد کرد.

چند بار پیش آمده است که همسر یا یکی دیگر از نزدیکان شما گفته است که با او برای گردش و تفریح بیرون بروید و پس از این که گردش به پایان رسید، دریافته‌اید که تجربه لذت‌بخشي داشته‌ايد؟

این مثالی از علاقه مند شدن پس از درگیر چیزی شدن است.

اگر شما چیزی را امتحان نکنید، هرگز نخواهید فهمید واقعا آن را دوست دارید یا نه. کرامر، یک روانشناس بزرگ می‌گوید: تصمیم‌گیری موفق در گرو تعهد به تصمیم گرفته شده و همچنین نشان دادن علاقه و تلاش کافی در تلاش برای انجام آن کار است.

معاملات موفق تنها در گرو تعهد به یادگیری صحیح معامله و عمل کردن بر مبنای آن است. تمرین کردن سیستم در معاملات مجازی می‌تواند بسیار خوب باشد، اما مشخص است که برای موفق شدن باید معاملات واقعی انجام دهید!

اگر تعهد و زمان کافی برای یادگیری درست معاملات صرف کنید، بسیار کارآ خواهد بود. پیش از آنکه زیاد درگیر معاملات شوید، ابتدا زمانی را به آزمایش این کار (معاملات) اختصاص دهید. ببینید آیا این حرفه با سبک زندگی شما و میزان درآمد مورد انتظار شما مطابقت دارد؟

انجام معامله با قطعیت و اطمینان کافی، مستلزم داشتن تعهد به فرآیند است. همچنین باید به هر معامله به چشم موقعیتی برای بروز مهارت‌های خود بنگرید.

همه چیز را نادیده بگیرید

اگر شما زمانی را برای طراحی و توسعه و تکمیل یک سیستم صرف کرده‌اید، و اکنون سیگنالی را صادر کرده است، آیا باید به حرف‌های تلویزیون مبنی بر اینکه بازار در روزهای آینده بسیار بد خواهد بود گوش فرا دهید؟

سعی کنید خود از تمام عوامل بازدارنده – که باعث می‌شوند از انجام یک معامله که در مورد آن اطمینان و دانش کافی دارید منصرف شوید- دوری كنيد. در عوض بر معاملات خود و فرآیند آنها به دقت تمرکز كنيد.

معامله‌گران تازه کار خیلی زود یاد می‌گیرند که تنها بر روی تعداد بسیار محدودی از سهام متمرکز شوند و کار کنند، چون در می‌یابند که نمی‌توانند همزمان مراقب تعداد زیادی سهام باشند.

هنگامی که آنها در شناخت رفتار آن سهام خاص مهارت کافی به دست آوردند، می‌توانند بر روی سهام بیشتری کار کنند.

انجام درست معاملات چندان هم دشوار نیست: لازم است، به طور مثال بر اساس سیستم تکنیکالی که دارید، به خود بگویید اگر RSI پایین تر از 70 بیاید، سهم را خواهم فروخت و اگر از 20 بالاتر رود، آن را خواهم خرید.

هنگامی که تمرکز شما توسط افکار خارجی یا عوامل مزاحم از بین می‌رود، انجام معامله با قطعیت کافی بسیار دشوار خواهد شد. تمام معامله‌گران باید تمرکز و فراموش کردن عوامل مزاحم مانند درد جسمی خفیف یا ناراحتی‌های روزمره را با خود تمرین کنند تا رفته رفته در انجام تمرکز قوی‌تر شوند.

خشنودی پایدار

در گذشته نمی‌دانستم که مسرت پایدار چه اندازه در انجام معاملات با قطعیت بیشتر می‌تواند اثر بخش باشد. کرامر می‌گوید، مسرت پایدار دو جنبه دارد: اولین مورد آن است که سیستم خود را پیش از انجام معامله به خوبی بشناسید.

وقت کافی برای شناخت سیستم خود و چگونگی کارآیی آن در شرایط گوناگون بازار صرف كنيد. شناخت بهتر سیستم اعتماد به نفس کافی برای انجام معاملات بهتر را به شما خواهد داد.

جنبه دوم این است که به خوبی از سیگنال‌ها و پیام‌های سیستم خود پیروی كنيد. البته باید دانست و مطمئن شد که هر سیگنال معاملاتی نمی‌تواند موفقیت‌آمیز عمل كند، اما در طول زمان سودهای دریافتی بیشتر از زیان‌ها خواهد بود.

باید آزمایش‌های خود شما این نکته را ثابت کند. اعتقاد به اینکه سیستم شما در طول زمان و براساس تجارب قبلی که داشته اید، خوب عمل می‌کند، باعث خواهد شد تردید را از خود دور كنيد.

بگذارید در پایان این مقاله داستانی را برایتان بگویم:

شخصی می‌شناسم که یک مشاور سرمایه گذاری است و در کشیدن ماشه بدون تردید توانایی خیره‌کننده‌ای دارد. به یاد می‌آورم زمانی به او یک ایمیل زدم و گفتم سهمی که اخیرا خریداری کرده، قرار است سود سالانه خود را کاهش دهد.

می‌دانید او چه کاری انجام داد؟

به محض باز شدن بازار، آن را با قیمت 26 دلار (که کمتر از قیمت خریدش پس از 32 روز بود) فروخت. البته سهم قیمت‌های پایین تری تا 19 دلار را هم در همین مدت به خود دیده بود.

او از طریق این کار، در حدود 27 درصد از منافع مشتریانش را حفظ کرد.

تجربه به او نشان داده است که به سرعت و بدون یک لحظه فکر بیشتر، زیان‌های خود را متوقف کند و هنگامی که معامله‌ای خوب پیش می‌رود و سودها در حال جمع شدن هستند، استراحت کند.

اکنون هر‌گاه سهمی که خریده‌ام خوب پیش نمی‌رود، تصور می‌کنم که آن دوستم آن سهم را دارد. از خود می‌پرسم او در این موقعیت چه می‌کند؟ سریع آن کار را انجام می‌دهم!