سه شنبه 22 مرداد 1398

استراتژی معاملاتی معکوس

سهمی که درحال رشد هست بهتر است یا سهمی که در حال ریزش و‌یا سهمی که درحال اصلاح است؟

اساس استراتژی معاملاتی شما، به این سوال پاسخ می‌دهد.

دو جمله متناقض در بازار بورس را زیاد می‌شنوید، یک گروه طرفدار جمله “روند دوست شماست” هستند و گروهی عبارت ” زمانی که همه درحال فروش هستند شما بخرید و هر زمان همه در حال خرید هستند، شما بفروشید” را سرلوحه خرید و فروش سهام خویش قرار می‌دهند. در این مقاله هر دو دیدگاه را بررسی خواهیم کرد.

شنا در جهت حرکت آب (استراتژی خرید درهمگام با روند)

خریداران و فروشندگان، دلیل نوسان قیمتی سهم هستند. روند قیمتی را هم برایند قدرت خریداران و فروشندگان می‌سازند. استراتژی مومنتوم که برگرفته از قانون اول نیوتون هست که می‌گوید “یک جسم درحال حرکت، گرایش دارد که به حرکت خود ادامه دهد”. طرفداران این استراتژی با شعار روند دوست شماست، وقتی روندی شکل می‌گیرد تصمیم به ورود به سهم می‌گیرند و تا تغییر روند با سهم می‌مانند. از نظر این دسته از معامله گران رشد منفی یا مثبت گذشته سهم، در آینده هم ادامه دار خواهد بود.

در این استراتژی معامله گر سهم مناسب را با تحلیل بنیادی پیدا می‌کند، سپس منتظر تثبیت روند دلخواه می‌ماند. به محض مطمئن شدن از شکل‌گیری روند، بر اساس تحلیل تکنیکال، هم جهت با روند اقدام به ورود به معامله می‌کند. استراتژی خرید همگام با روند دارای نقاط خروج کاملا واضح است.

شنا برخلاف جهت حرکت آب (استراتژی معکوس)

طرفداران این استراژی معتقدند بازار سرمایه به اطلاعات و خبرهای جدید، بیش از اندازه واکنش نشان می‌دهد یا به عبارت دیگر واکنش‌ها بر اثر هیجانات زودگذر است. واکنش بیش از اندازه به اطلاعات چیست؟

سرمایه گذاران به اطلاعات و اخبار مربوط به شرکت‌ بیش‌واکنشی نشان داده و با ایجاد تقاضای بالا برای سهام آن شرکت، باعث می‌شوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش یابد. همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک شرکت، سرمایه گذاران واکنش منفی بیش از حدی به این اطلاعات می‌دهند و با افزایش عرضه، قیمت آن سهم به پایین‌تر از قیمت واقعی خود می‌رسد.

پس از بیش‌واکنشی به اطلاعات کوتاه‌مدت، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح می‌شود. به عبارت دیگر، سرمایه‌گذاران در بلندمدت به اشتباه خود پی‌ برده و با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهش می‌یابد.

سرمایه گذارانی که به استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتقدند، بهترین سرمایه گذاری های خود را در زمان آشفتگی بازار انجام می‌دهد. نمونه این دیدگاه را می‌توان در مثال‌های زیر دید:

۱- در سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۱۹۸۷

شاخص داوجونز در یک روز ۲۲ درصد سقوط کرد. در بین سال‌های ۱۹۷۳-۱۹۷۴ ارزش بازار سهام در ۲۲ ماه، ۴۵ درصد کاهش یافت. آقای “وارن بافت” سرمایه گذار بسیار موفق دنیا، فرصت خرید خوبی در سهام واشنگتن‌پست در این سال‌ها یافت. این سرمایه گذاری در سال‌های بعد بازدهی خیره‌کننده‌ای داشت و ۱۰۰ ها برابر رشد داشت.

۲- حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱

بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، دنیا برای مدتی متوقف شد. سهام شرکت بوئینگ که بزرگ‌ترین سازنده هواپیماهای تجاری است تا یکسال بعد از آن تراژدی نزولی بود. ولی بعد از آن، در طول پنج سال بعد، قیمت سهام این شرکت بیش از ۴ برابر شد.

جان تمپلتون، یکی از پیشروان سرمایه گذاری در جهان بود که فقط به تحلیل بنیادی اعتقاد داشته و یکی از سرمایه گذاران معتقد به استراتژی سرمایه گذاری معکوس محسوب می‌شد. تمپلتون در کشورها و شرکت هایی سرمایه گذاری می‌کرد که حداکثر بدبینی نسبت به آن‌ها وجود داشت.

به عنوان مثال، او در آغاز جنگ جهانی دوم، بخشی از سهام همه شرکت های سهامی عام اروپایی که بسیاری از آن‌ها ورشکست شده بودند را خریداری کرد و با سود ۴ برابری بعد از اتمام جنگ، آن‌ها را فروخت.

افراد با استراتژی معکوس، بر این باورند که معامله گران و اکثریت بازار اشتباه می‌کنند و روندهای فعلی به زودی تغییر خواهد کرد. بنابراین برای دست یافتن به بازدهی باید ریسک کرد و در خلاف جهت بازار وارد معامله شد و با صبوری، سهامداری کرد.

بنابراین این افراد پس از کسب بازدهی از سهام با عملکرد خوب، این سهام برنده را می‌فروشند و یک سهام بازنده را برخلاف اعتقاد عموم خریداری می‌کنند.

سرمایه گذارانی که به استراتژی معکوس باور دارند، همیشه برخلاف نظر عموم و بزرگان حرکت نمی‌کنند. بنابراین وقتی یک سهم بطور مرتب قله‌های بالاتر و بالاتری می‌رسدبه این معنی نیست که سرمایه گذاران طرفدار استراتژی معکوس، از آن سهم نفرت پیدا کنند. بلکه این سرمایه گذاران به دنبال سهامی هستند که تصور عموم این است که در آن سهم روندی وجود ندارد.

نشانه‌های افرادی با استراتژی سرمایه‌گذاری معکوس:

چک کردن مداوم اخبار و تلاش برای پیش‌دستی از بازار، یکی از نشانه های افراد با استراتژی معکوس است.

سرمایه گذارانی که از این استراتژی استفاده می‌کنند در صورتی که مشاهده کنند قیمت یک سهم در حال افزایش است ولی تعداد خیلی کمی پیشنهاد خرید یا توصیه در رابطه با آن سهم وجود دارد، شاید در آن سهم یک پتانسیل برای کسب سود مشاهده کنند.

تصمیمات یک سرمایه گذار در سرمایه گذاری معکوس از طریق نظرسنجی‌ها برای یافتن تمایل بازار، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و استفاده از دانش شخصی برای بررسی تحلیل های انجام شده اتخاذ می‌شود.

۵ قانون استراتژی سرمایه گذاری معکوس

اما اگر استراتژی سرمایه گذاری معکوس معتبرتر و کاراتر دیدید، باید به قوانین این استراتژی پایبند باشید، ۵ قانون این روش به شرح زیر است:

قانون ۱ : خبر سوخته (وقتی روزنامه‌ها و اخبار به آن موضوع پرداختند، همه‌چیز را تمام شده بدانید)

زمانی اخبار یک موضوع، در سطح گسترده‌ای در رسانه‌ها منتشر می‌شود دیگر برای سرمایه گذاری ارزشی ندارد و آن خبر بی‌فایده است. به اصطلاح آن خبر سوخته است یعنی اثر خود را گذاشته و تمام شده است.

در دنیایی که اخبار در کسری از ثانیه باعث تغییر قیمت یک سهم یا دارایی می‌شود، تصمیم‌گیری براساس اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری باعث نجات سرمایه گذار یا کسب بازدهی نخواهد شد. زیرا قبل از اینکه حتی خبر منتشر شود، قیمت تغییر کرده است.

قانون ۲ : وقتی همه در حال فروش هستند شما بخرید و وقتی در حال خرید هستند شما بفروشید.

برای اینکه خیلی ارزان بخرید و با قیمت بالاتر بفروشید، معمولا یک اختلاف نظر بنیادی با سایر بازیگران بازار پیدا خواهید کرد. زیرا شما یک سهام رو به رشد و پیشرو را خواهید فروخت و در کف بازار به دنبال سهام ارزشمندی خواهید بود که در دست بازندگان بازار است. بیشتر افراد اینکار را غیرعاقلانه قلمداد خواهند کرد.

قانون ۳ : زمانی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد، هیچ‌کس به وجود حباب اذعان نخواهد کرد.

بازار وجود حباب را نادیده می‌گیرد زیرا هیچکس نمی‌تواند تحمل ترکیدن حباب را داشته باشد.

تئوری‌های بنیادی بازارهای مالی به ندرت به افراد توضیح داده شده است و اینجاست که داشتن شک و تردید اغلب به عنوان بدبینی تلقی می‌شود.

منظور این نیست سرمایه گذارانی که استراتژی معکوس دارند باید مانند یک فرد خشمگین و بدخلق، همیشه ساز مختلف را بزنند و همیشه پیش‌بینی‌هایی برخلاف نظر اکثریت داشته باشند اما از طرف دیگر، یک فرد با استراتژی معکوس، هیچگاه در دام رفتار دسته‌جمعی نمی‌افتد.

قانون ۴ : هیچگاه هیچ توصیه‌ای را جدی نگیرید.

به تعداد افراد فعال در بازار سرمایه تحلیل و برداشت وجود دارد. شما باید روی تحقیقات خودتان تکیه کنید و مثلا تحلیل بنیادی – فاندامنتال و یا تحلیل تکنیکال سهم را به شخصه انجام داده و مطمئن شوید. زیرا کسب بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات حاصل نمی‌شود و بازار اهمیتی نمی‌دهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش داده‌اید، بلکه بازار راه خود را می‌رود و بازدهی از بازار فقط زمانی حاصل می‌شود که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید.

قانون ۵ : چیزی که برای شما واضح است را دیگران درک نخواهند کرد.

اگر شما یک دیدگاه متناقض و معکوس دارید و می‌دانید این دیدگاه صحیح است، انتظار نداشته باشید باقی افراد آن را تایید کنند. اگر دیدگاه‌تان صحیح باشد، طول خواهد کشید تا خروجی موردانتظارتان به وقوع بپیوندد.

در واقع این استراتژی برای خرید به قصد سرمایه گذاری بلند مدت است و نباید آنرا با معامله گری (ترید) اشتباه گرفت و توقع پاسخ کوتاه مدت داشت.

نتیجه‌گیری

سرمایه گذاری معکوس، پتانسیل کسب سود بالا را داراست و بالطبع دارای ریسک زیاد و نیازمند صبر طولانیست، زیرا افراد معتقد به این استراتژی، باور دارند که نظرات افراد و اقدامات آن‌ها دو چیز کاملا متفاوت است. اما با این حال، باید همیشه در نظر داشت، پول در معامله ای بدست می‌آید که روندی در جریان باشد و همچنین، وجود یک علامت قطعی برای تایید بازگشت روند، الزامی است.

برخی از افرادی که با استراتژی سرمایه گذاری معکوس کار می‌کنند. موفقیت زیادی کسب کرده‌اند ولی اینکار به راحتی ممکن نیست. افراد موفق در این استراتژی باید روی سهام مورد نظر تحلیل و تحقیق درست انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند (پایبندی به استراتژی)