جمعه 15 شهریور 1398

چگونه از اندیکاتورها برای ایجاد استراتژی معاملاتی استفاده کنیم؟

اندیکاتورهایی همچون میانگین‌های متحرک (Moving averages) و باندهای بولینگر (Bollinger Bands) ابزارهای تحلیل تکنیکالی مبتنی بر ریاضیات هستند که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران برای تحلیل گذشته و آینده الگو و روند قیمت‌ها از آنها استفاده می‌کنند.

درحالیکه تحلیلگران بنیادی، اخبار اقتصادی و گزارش‌های سالیانه را دنبال می‌کنند، معامله‌گران در تحلیل تکنیکال بر اندیکاتورهایی که می‌توان با کمک آنها روند بازار را تفسیر کرد تکیه می‌کنند.

هدف استفاده از این اندیکاتورها تشخیص فرصت‌های معاملاتی و کسب سود است.

به عنوان مثال، یک تقاطع در میانگین‌های متحرک معمولا پیش بینی کننده تغییر روند است و معامله‌گران می‌توانند نقاطی که روند قیمت‌ها ممکن است دچار تغییر شوند را با به کارگیری اندیکاتورهای میانگین متحرک در یک نمودار قیمت شناسایی کنند.

استراتژی‌های معاملاتی نیز معمولا به شکلی عینی از اندیکاتورها برای تعیین قوانین ورود و خروج و یا مدیریت معاملات استفاده می‌کنند.

یک استراتژی مجموعه‌ای مشخص از قوانین است که به طور دقیق مشخص می‌کند معاملات تحت چه شرایطی باید انجام، مدیریت، و یا بسته شوند.

استراتژی‌ها معمولا بر اساس اطلاعات جزء به جزء یک یا اغلب چند اندیکاتور بنا می‌شوند و تعیین می‌کنند که معاملات در چه زمانی باید صورت بپذیرند.

هدف این مقاله تمرکز بر استراتژی معاملاتی خاصی نیست، بلکه این مقاله سعی دارد توضیح دهد که اندیکاتور‌ها و استراتژی‌ها تا چه میزان متفاوت هستند و در کنار یکدیگر چطور به تحلیلگران تکنیکال برای افزایش سوددهی معاملات کمک می‌کنند.

اندیکاتورها

هرروزه، اندیکاتورهای تکنیکال بیشتری برای مطالعه بازار در دسترس معامله‌گران قرار می‌گیرد، از جمله اندیکاتورهایی که در دسترس عوام قرار دارند، می‌توان به میانگین متحرک یا اسیلاتور استوکاستیک (stochastic oscillator) اشاره کرد.

همچنین اندیکاتورهای اختصاصی تجاری نیز به تعداد زیاد در بازار موجود است.

علاوه بر این، بسیاری از معامله گران اندیکاتورهای مختص خود را ایجاد می‌کنند، و در این بین گاهی از همکاری یک برنامه‌نویس که به حوزه اقتصاد نیز اشراف داشته باشد بهره مند می‌شوند.

اکثر اندیکاتورها متغیرهایی دارند که توسط کاربران تعیین شده‌اند و به معامله‌گران اجازه می‌دهند تا داده‌های کلیدی، از جمله “دوره بازگشت” (lookback period) (یا چه میزان اطلاعات تاریخی باید برای محاسبات مورد استفاده قرار گیرد) را طبق نیازهای خود تنظیم کنند.

به عنوان مثال، یک میانگین متحرک فقط میانگین قیمت یک سهم در طول زمانی مشخص است.

هر میانگین متحرک همراه با یک بازه زمانی تعیین می‌شود؛ مثلا، یک میانگین متحرک 50 روزه میانگین فعالیت قیمت در 50 روز گذشته را محاسبه می‌کند.

این محاسبه معمولا با استفاده از قیمت بسته شدن (closing price) در محاسبات انجام می‌شود گرچه دیگر نقاط قیمت مانند قیمت باز (open price)، قیمت بالا (high price)، یا قیمت پایین (low price) نیز می‌توان استفاده کرد.

پس کاربر می‌تواند طول میانگین متحرک و همچنین نقطه قیمتی که در محاسبات استفاده خواهد شد را تعیین می‌کند.

استراتژی‌ها

یک استراتژی معاملاتی مجموعه‌ای از قوانین عینی و مطلق است که تعیین می‌کنند یک معامله‌گر چه زمان باید دست به کار شود.

معمولا استراتژی‌ها شامل فیلترها (trade filter) و محرک‌های معاملاتی (trade trigger) می‌شوند، که هر دو مبتنی بر اندیکاتورها هستند.

فیلترهای معاملاتی شرایط شروع را مشخص می‌کنند و محرک‌های معاملاتی نیز مشخص می‌کنند که یک عمل خاص دقیقا باید در چه زمانی اتفاق بیفتد.

به عنوان مثال، یک فیلتر معاملاتی می‌تواند فیلترکننده دارایی‌هایی باشد که قیمت‌شان بالاتر از میانگین متحرک 200 روزه‌اش بسته شده است.

فیلتر معاملاتی زمینه‌ساز اعمال محرک معاملاتی است، یا درواقع همان موقعیتی که معامله‌گر باید وارد عمل شود. یک محرک معاملاتی احتمالا موقعیتی است که نمودار قیمت به اندکی بالاتر از میانگین متحرک 200 روزه رسیده است.

روشن تر بگوییم، یک استراتژی فقط این نیست که “وقتی قیمت از میانگین متحرک بالاتر رفت بخرید.” این تعریف بسیار ساده‌لوحانه است و جزئیات مشخصی در جهت اقدامات عملی فراهم نمی‌کند.

در ادامه به چند پرسش که باید برای تدوین یک استراتژی عینی به آنها پاسخ داد اشاره می‌کنیم:

  • در محاسبه میانگین متحرک، از نظر دوره زمانی و نقطه قیمت چه تنظیماتی باید استفاده شود؟
  • قیمت باید تا حد چه بالاتر از میانگین متحرک برود؟
  • آیا به محض اینکه قیمت به میزانی مشخص بالاتر از میانگین متحرک رسید باید وارد معامله شد؟ در پایان میله یا در آغاز میله بعدی؟
  • از چه نوع سفارشی باید برای انجام معامله استفاده کرد؟ سفارش محدود (limit order)؟ یا سفارش به قیمت بازار (market order)؟
  • چند قرارداد یا سهم معامله خواهد شد؟
  • قوانین مدیریت پول چه هستند؟
  • قوانین خروج چه هستند؟

پاسخ تمام این پرسش‌ها باید داده شود تا بتوان مجموعه‌ای مختصر از قوانین تهیه و یک استراتژی را شکل داد.

استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای تدوین استراتژی‌ها

یک اندیکاتور همان استراتژی معاملاتی نیست.

اندیکاتور می‌تواند به معامله‌گران برای تعیین شرایط بازار کمک کند، درحالیکه استراتژی را کتاب قانون برای معامله‌گران دانست.

یک استراتژی معاملاتی تعیین می‌کند که اندیکاتورها چطور تفسیر و اعمال شوند تا بتوان بر پایه اطلاعات فعلی، آینده بازار را پیش بینی کرد.

گروه‌های مختلفی از ابزارهای معاملاتی در تحلیل تکنیکال وجود دارند، از جمله روند (trend)، حجم (volume)، نوسانات (volatility)، و اندیکاتورهای مومنتوم یا شتاب‌سنج.

معامله‌گران اغلب از چندین اندیکاتور برای ایجاد یک استراتژی استفاده می‌کنند، گرچه انواع مختلفی از اندیکاتورها به هنگام استفاده از بیش از یک اندیکاتور پیشنهاد می‌شود.

استفاده از سه اندیکاتور مختلف از یک نوع – مثلا مومنتوم – منتج به محاسبات چندگانه از اطلاعاتی یکسان می‌شود، که در علم آمار به هم‌خطی چندگانه (multicollinearity) معروف است.

از هم‌خطی چندگانه باید اجتناب کرد زیرا باعث ایجاد نتایج مازاد شده و دیگر متغیرها را بی‌اهمیت جلوه میدهد.

در عوض، معامله‌گران باید از اندیکاتورهایی از گروه‌های مختلف استفاده کنند، مثلا یک اندیکاتور مومنتوم به همراه یک اندیکاتور دنبال‌کننده روند.

غالبا، یکی از اندیکاتورها برای تائید استفاده می‌شود، به این معنی که صحت سیگنال‌های ارائه شده توسط اندیکاتور دیگر را تائید می‌کند.

به عنوان مثال، یک استراتژی میانگین متحرک ممکن است از یک اندیکاتور مومنتوم برای تائید صحت سیگنال معاملاتی استفاده کند.

یکی از اندیکاتورهای مومنتوم اندیکاتور قدرت نسبی (به اختصار RSI) است که تغیرات میانگین قیمت دوره‌های رشد را با تغییرات میانگین قیمت دوره‌های افت مقایسه می‌کند.

مانند دیگر اندیکاتورهای تکنیکی، اندیکاتور قدرت نسبی داده‌های ورودی متغیری دارد که کاربر آنها را معین می‌کند، از جمله تعیین شرایط بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold).

از این رو، اندیکاتور قدرت نسبی را می‌توان برای تائید هر سیگنالی که توسط میانگین متحرک ایجاد می‌شود به کار گرفت. سیگنال‌های متضاد ممکن است نشانگر این نکته باشند که سیگنال اولیه غیرقابل اعتماد است و باید از انجام این معامله پرهیز کرد.

برای تعیین مناسب‌ترین کاربرد یک اندیکاتور و یا ترکیب چند اندیکاتور باید مطالعات لازم با توجه به سبک و تحمل زیان معامله‌گر انجام گیرد.

یکی از مزایای ارزیابی و تعیین کارایی و کیفیت قوانین معاملاتیِ یک استراتژی این است که می‌توان از این استراتژی برای داده‌های تاریخی نیز استفاده کرد.

هدف تعیین عملکرد احتمالی این استراتژی در گذشته است، فرآیندی که آزمون گذشته (backtesting) نامیده می‌شود.

البته، با این کار نمی‌توان نتایج مثبت آینده را تضمین کرد اما این شیوه قطعا در تدوین یک استراتژی معاملاتی پربازده تر موثر خواهد بود.

فارغ از اینکه چه اندیکاتورهایی مورد استفاده قرار می‌گیرند، یک استراتژی باید روشن و معین مشخص کند که اندیکاتورها چگونه تفسیر خواهند شد و دقیقا چه اقداماتی باید انجام شوند.

اندیکاتورها ابزارهایی هستند که معامله‌گران برای تدوین استراتژی‌های خود به کار می‌گیرند؛ اندیکاتورها به تنهایی نمی‌توانند سیگنال‌های معاملاتی ایجاد کنند. هر گونه ابهامی در مورد نحوه عملکرد اندیکاتورها و استراتژی‌ها می‌تواند منجر به ایجاد مشکل شود.

انتخاب اندیکاتورها جهت تدوین یک استراتژی

نوع اندیکاتوری که یک معامله‌گر برای ایجاد یک استراتژی استفاده می‌کند بستگی به نوع استراتژی‌ای دارد که او قصد دارد به کار گیرد.

این مسئله مرتبط با سبک معاملات و تحمل زیان معامله گر است.

معامله‌گری که به دنبال یک معامله طولانی مدت با سودهای کلان است ممکن است استراتژی دنبال کردن روندها را به کار بگیرد و از این رو از اندیکاتوری مانند یک میانگین متحرک در جهت دنبال کردن روندها استفاده کند.

از طرف دیگر، معامله‌گری که تصمیم به انجام معاملات کوتاه مدت با سود مکرر اما اندک گرفته احتمالا مشتاق به استفاده از یک استراتژی مبتنی بر نوسانات قیمت باشد. انواع مختلف اندیکاتور ها می‌توانند در جهت تائید نتایج به کار گرفته شوند.

سخن آخر

اندیکاتورها به تنهایی نباید به ابزاری برای گرفتن تصمیمات معاملاتی تبدیل شوند.

بلکه هر معامله‌گر باید از اندیکاتورها برای دریافت سیگنال معاملاتی و تدوین استراتژی‌های معاملاتی استفاده کرده و روش دقیق خود را تعیین کند.

قطعا می‌توان بدون در نظر گرفتن استراتژی‌ها نیز از اندیکاتورها استفاده کرد؛ با این حال، استراتژی‌های معاملاتی معمولا حداقل شامل یک نوع اندیکاتور می‌شوند.

تعیین مجموعه‌ای دقیق از قوانین، در قالب یک استراتژی، به معامله‌گر اجازه می‌دهد تا آن قوانین را با اتفاقات گذشته بازار نیز آزمایش کند تا مشخص شود که یک استراتژی خاص تا چه حد قابل اتکاست.

این کار همچنین به معامله گر کمک می‌کند تا آینده به کارگیری این قوانین و اینکه یک استراتژی احتمالا چه عملکردی در آینده خواهد داشت را پیش‌بینی کند. این مسئله برای معامله‌گران تکنیکال بسیار حیاتی است زیرا به آنها در ارزیابی مستمر عملکرد استراتژی و همچنین تعیین زمان بستن یک موقعیت (اگر اصلا باید بسته شود) کمک می‌کند.

معامله‌گران اغلب در مورد فوت کوزه‌گری صحبت می‌کنند – یک راز که آنها را به سمت کسب سود فوری سوق می‌دهد.

اما واقعیت اینجاست که شوربختانه چنین استراتژی کاملی که موفقیت را برای تمام سرمایه‌گذاران تضمین کند وجود ندارد.

هر معامله‌گر سبک، اخلاق، تحمل زیان و شخصیتی منحصربه فرد دارد. از این رو، هر معامله گر باید خود انواع ابزارهای موجود برای تحلیل تکنیکال را فرا بگیرد و در مورد نحوه عملکرد آنها تحقیق کند تا بتواند استراتژی معاملاتی ویژه‌ای بر اساس نیازهای شخصی خود و با تکیه بر نتایج این تجزیه و تحلیل‌ها تدوین کند.