عوامل مؤثر بر رفتار بازار بورس
عوامل مؤثر بر رفتار بازار بورس یکی از مهمترین المانهایی است که فعالان بازار سرمایه علاقهمندند درباره آنها اطلاعات دقیق و کاملی کسب کنند. در واقع آینده بازار سرمایه و رفتارهای احتمالی آن، اهمیت قابلتوجهی برای سرمایهگذاران دارد. مناسبات اقتصاد بینالملل و مناقشات سیاسی منطقهای، قیمت نفت و کالاهای جهانی، عوامل تاثیرگذار بر اقتصاد کلان ازجمله نرخ ارز، سود بانکی و تعرفه بازرگانی، تحولات صنایع و اقتصاد شرکتها ازجمله موارد مؤثر بر رفتار بازار بورس هستند. با تمام این تفاسیر این موارد آنچنان گسترده و متغیر هستند که هرکسی نمیتواند به تفسیری دقیق درباره آنها دست یابد؛ فقط تحلیلگران خبره آنهم با استفاده از ابزارهایی نظیر «تحلیل بنیادی» و «تحلیل تکنیکال» در کنار توجه به رویکرد «مالی-رفتاری»، قادر خواهند بود به تفسیری قابل استناد درباره عوامل موثر بر رفتار بازار بورس دست یابند.
عوامل بنیادی
نخستین ابزاری که برای بررسی رفتار بازار بورس و عوامل تاثیرگذار بر آن باید مد نظر قرار دهید، تحلیل بنیادی است. در تحلیل بنیادی از اطلاعات وسیعی مانند اطلاعات اقتصاد جهانی، اقتصاد کلان داخلی، تحلیل صنایع، اطلاعات درون شرکت، طرحهای توسعه و... استفاده میشود.
در این بین نخستین مسئلهای که هر سرمایهگذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است.
برای درک بهتر موضوع به این مثال توجه کنید. اگر در بحران اقتصادی باشیم و میزان بیکاری نیز زیاد باشد و تمام سعی مردم تنها پرداخت بدهیهایشان باشد، احتمالاً صنایعی از قبیل صنایع غذایی و خردهفروشی مورد توجه قرار میگیرد و هرگاه که اوضاع اقتصادی کشور رونق داشته و نرخ بیکاری کاهش یابد، صنایعی تکنولوژیک که بر اوضاع کشور تأثیرگذار هستند، برای سرمایهگذاری بررسی میشوند. پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکتهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند.
روشهای دیگری مانند مدلهای اقتصادسنجی مالی، مدلهای دینامیکی با محوریت شبکههای عصبی و نظریه آشوب، مدلهای نظری سقوط بازار سهام (نظریه رویدادهای ناگهانی) شاخصهای پیشرو، روشهای پیشبینی نقاط برگشت، مدلهای نوسان، تحلیل روانشناسی بازار، تحلیل زیرساختهای بازار بهطور کامل در دوطبقه قرار نگرفتهاند و از جهتهایی شبیه به تحلیل بنیادی و از نظرهایی در گستره روشهای تکنیکی قرار میگیرند.
لازم است بدانید هر چند در تحلیل بنیادی اقتصاد صنعت و شرکت کاملاً مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد -بهطوریکه سود سالهای آتی نیز برای آن پیشبینی میشود- ولی درباره نتایج آن عدم قطعیت وجود دارد، به این صورت که ممکن است نرخ فروش و هزینهها برای محصولات تغییر یابد یا اینکه تغییرات نرخ دلار ممکن است بر روی درآمد و هزینههای سالهای آتی شرکت تأثیرات قابلتوجهی داشته باشد. از همین رو هر چند به استفاده از تحلیل بنیادی توصیه میشود، اما بهدلایل گفته شده، استناد به نتایج تحلیل بنیادی قطعیت کامل ندارد؛ بنابراین بررسی عوامل مؤثر بر رفتار بازار بورس نباید صرفاً به تحلیل بنیادی اتکا کنیم.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال ابزاری است که بهکرات توسط کارشناسان بازار سرمایه برای بررسی رفتار بازار بورس استفاده میشود. همانطور که میدانید در این تحلیل فقط از نمودار قیمتها، حجم معاملات و مقادیر محاسبه شده از قیمتها استفاده میشود و محتوای اطلاعات فقط قیمت و حجم معاملات است.
لازم است بدانید تجزیهوتحلیل تکنیکی بههیچوجه به بررسی نقاط ضعف یا قوت ساختار شرکت یا صنعت نمیپردازد؛ بلکه هدفش بررسی رفتار سرمایهگذار و روند تغییرات قیمت است. بهعبارتیدیگر، تحلیل تکنیکی، مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و باهدف پیشبینی آینده روند قیمتها است.
تحلیل تكنیكال به شما این امكان را میدهد تا با استفاده از روشها و تکنیکهایی كه شامل یكسری ابزار، نمودار، اندیكاتور و... است، به پیشبینی قیمتها بپردازید و مهمتر از آن این است كه در این نوع تحلیل به این مرحله میرسید كه اگر این اتفاقی برای سهم یا شاخصی رخ بدهد، انتظار بازار برای آن سهم یا شاخص چه خواهد بود. نکتهای كه اینجا مطرح میشود، این است كه تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نهتنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار میرود، بلكه در سایر بازارها ازجمله بازار مسکن، بازار ارز و بازارهای کالایی همچون فلزات رنگی و محصولات کشاورزی و... نیز استفاده میشود؛ بنابراین شما با تحلیل تكنیكال میتوانید تنها با تکیهبر دانش تكنیكی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید. یادآوری میشود که براساس آموزههای تحلیل تکنیکال همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است.
رویکرد مالی رفتاری
علوم رفتاری ازجمله دانشهای کاربردی است که در قالب رشته تخصصی بنام روانشناسی به حوزه علم ورود پیداکرده است. زیربنای اساسی این دانش، انسان و پیچیدگیهای ذاتی، رفتاری و شخصیتی است که مستلزم درك و شناخت آن در چارچوبی علمی تحت عنوان روانشناسی مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است. بررسی تاریخی دانش روانشناسی این واقعیت را آشکار کرده است که در تعامل با سایر علوم، ضمن پاسخ کاربردی به مسائل فرا روی انسان، موجب ارتقاء دانش روانشناسی ازیکطرف و زمینه تعامل با سایر علوم انسانی را نیز از طرف دیگر فراهم کرده است. مالی رفتاری شاخهای از علوم رفتاری است که به بررسی مسائل مالی از یک نگاه علمی اجتماعی وسیعتر، شامل توجه به روانشناسی و جامعهشناسی و نیز حذف چارچوبهای عقلی و منطقی صرف میپردازد. بر همین اساس در دو دهه اخیر تمرکز بسیاری از مباحث مالی از تحلیلهای آماری و اقتصادسنجی بر روی قیمتها و سودها به سمت روانشناسی انسانی تغییر کرده و با نگاهی بازتر و با استفاده از مفروضات واقعیتر نسبت به مدیریت مالی نوین به تبیین و توضیح رفتار بازارهای مالی میپردازند. مکتب یا دیدگاه مالی رفتاری که از تلفیق روانشناسی و مالی به وجود آمده، اظهار میدارد که روانشناسی در تصمیمگیری مالی نقش ایفا میکند.
ازآنجاکه خطاهای شناختی و انحرافات بر نظریات سرمایهگذاری اثر میگذارند، بنابراین بر گزینههای مالی نیز اثرگذارند. مالی رفتاری، مطالعهی نحوهی تحلیل و تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیمهای سرمایهگذاری آگاهانه است. بهعبارتدیگر مالی رفتاری به دنبال تأثیر فرآیندهای روانشناختی در تصمیمگیری است.
امروزه ایدهی رفتار کاملاً عقلایی سرمایهگذاران که همواره به دنبال حداکثر کردن مطلوبیتشان هستند، در راستای توجیه رفتار و واکنش بازارها کافی نیست، بنابراین مالی رفتاری را میتوان پارادایمی دانست که با توجه به آن، بازارهای مالی با استفاده از مدلهایی مورد مطالعه قرار میگیرند که دو فرض اصلی و محدودکنندهی پارادایم سنتی یعنی بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار و عقلانیت کامل را کنار میگذارد.
در مالی رفتاری این ادعا مطرح میشود که برخی اوقات بهمنظور یافتن پاسخی برای معماهای تجربی موجود در حوزهی مالی، ضروری است تا این احتمال را بپذیریم که گاهی برخی از عوامل اقتصادی کاملاً منطقی رفتار نمیکنند.
طرفداران رویکرد مالی رفتاری اعتقاد راسخی دارند که آگاهی از تمایلات روانشناختی در عرصه سرمایهگذاری، کاملاً ضروری و نیازمند توسعه جدی دامنه مطالعاتی است و برای کسانی که نقش روانشناسی در دانش مالی را بهعنوان عاملی اثرگذار بر بازارهای اوراق بهادار و تصمیمات سرمایهگذاران بدیهی میدانند، قبول وجود تردید در مورد اعتبار مالی رفتاری دشوار است.