سه شنبه 6 اسفند 1398

دادوستد در بازارهای مالی و اصول روانشناسی در آن (۲)

در مطلب دادوستد در بازارهای مالی و اصول روانشناسی در آن (۱) بیان کردیم یک سرمایه‌گذاری موفق، معامله‌ای است که منطقی و به‌دور از احساسات صورت گیرد. با برخی از نکات مهم که در روانشناسی فردی باید به آن دقت شود، آشنا شدیم. در ادامه مبحث مذکور، قصد داریم پارامترهای مهم دیگری را که در سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار مهم است، با هم مرور کنیم.

خود تخریبگری

معامله‌گری یک بازی بسیار دشوار است و کسی که بخواهد برای مدت طولانی در این حرفه موفق باشد باید در مورد آنچه انجام می‌دهد بسیار جدی و دقیق باشد. ساده و زودباور بودن و هم‌چنین معامله بر اساس احساس و بدون فکر مسلماً عواقب خوبی نخواهد داشت.

متأسفانه اغلب افراد دمدمی‌مزاج و کسانی که احساس می‌کنند دنیا همیشه به آن‌ها بدهکار است به‌سوی این حرفه جلب می‌شوند و معدود افرادی هستند که این خصوصیات را دارا نیستند. اگر شما این کار را فقط برای هیجان آن انجام می‌دهید و بدون فکر دست به این عمل می‌زنید، خود را در معرض معاملاتی با شانس برد بسیار پایین قرار می‌دهید و متحمل ریسک‌های غیرضروری می‌شوید. بازارها بسیار بی‌گذشت و بی‌رحم عمل می‌کنند و معامله‌گری احساسی همیشه محکوم‌به فناست.

رقابت ویرانگر

تقریباً در همه حرفه‌ها و مشاغل محیط کاری به‌گونه‌ای است که احتمال اشتباهات مخرب افراد را کاهش می‌دهد. رؤسا، همکاران و مراجعین شما زمانی که نسنجیده رفتار می‌کنید و یا رفتار مخربی را در پیش می‌گیرید می‌توانند به شما یادآور شوند و شما را ازاین‌گونه رفتارها بر حذر دارند. ولی در معامله‌گری چنین حمایتی وجود ندارد و همین امر سبب می‌شود این کار، کاری پرخطر باشد. بازار همواره موقعیت‌های بسیاری برای خودویرانگری در اختیار شما قرار می‌دهد. زمانی که در یک جامعه از کسی اشتباهی سر می‌زند دیگر افراد جامعه سعی می‌کنند به‌گونه‌ای رفتار کنند که درنتیجه آن اشتباه به خودشان و شخص خاطی خسارتی وارد نشود. زمانی که یک راننده درب اتومبیل خود را که کنار خیابان آن را متوقف کرده است ناگهان باز می‌کند شما سریعاً عکس‌العمل نشان می‌دهید تا با درب اتومبیل او برخورد نکنید. شما از وقوع تصادف جلوگیری می‌کنید چون در یک تصادف به هر دو طرف خسارت وارد می‌شود اما بازارها خارج از این قاعده سودمند انسان‌ها رفتار می‌کنند. بزرگراه معامله‌گری آبستن حوادث و برخوردهاست.

مهار خود تخریب گری

برخی افراد در طول زندگی خود اشتباهاتی را که در سن ۲۰ سالگی مرتکب شده‌اند در سن ۶۰ سالگی مجدداً تکرار می‌کنند. برخی دیگر زندگی خود را برای موفقیت در یک زمینه سازمان‌دهی می‌کنند ولی کشمکش‌ها و مشکلات درونی خود را جای دیگری تخلیه می‌کنند و تنها عده کمی وجود دارند که به مشکلات خود پی می‌برند. سعی کنید از تمایل درونی خود نسبت به خودویرانگری کاملاً آگاه باشید. تقصیرها را به گردن بدشانسی و دیگران نیندازید و مسئولیت نتایجی را که به دست می‌آورید صادقانه بپذیرید. روز نگار معامله‌گری خود را تهیه کنید و در آن تمام معاملات خود را با دلیل ورود و خروج ثبت کنید و الگوهای تکرار شده موفقیت و شکست‌های خود را پیدا کنید. آن‌هایی که از ناکامی‌های گذشته درس نگیرند محکوم‌به تکرار آن در آینده هستند؛ مانند صخره‌نوردهایی که در هنگام صعود به یک طناب ایمنی نیاز دارند شما نیز باید با استفاده از روانشناسی یک حاشیه امنیت برای خود فراهم کنید.

روانشناسی در معامله‌گری

احساسات شما به‌طور مستقیم بر روی کم‌وزیاد شدن حساب شما تأثیر می‌گذارد. اگر شما یک سیستم معاملاتی فوق‌العاده هم داشته باشید اما در لحظه انجام معامله احساس ترس، غرور و یا نگرانی داشته باشید حتماً معامله شما تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. هر زمان دریافتید که یک جسارت قمار گونه و یا ترس بر ذهن شما سایه افکنده است دست از معامله کردن بکشید چون موفقیت و شکست شما به‌عنوان یک معامله‌گر بستگی به این دارد که چقدر بتوانید احساسات خود را کنترل کنید. زمانی که شما اقدام به معامله می‌کنید درواقع در حال رقابت با دقیق‌ترین و هوشیارترین افراد هستید، شما درجایی به رقابت می‌پردازید که زمینه برای شکست شما کاملاً فراهم‌شده است و اگر اجازه دهید که احساساتتان در معاملاتتان دخالت کنند بازی را باخته‌اید. شما شخصاً مسئول تمام معاملاتی هستید که انجام می‌دهید زیرا یک معامله زمانی آغاز می‌شود که شما تصمیم می‌گیرید وارد بازار شوید و زمانی پایان می‌یابد که تصمیم می‌گیرید از بازار خارج شوید. داشتن یک سیستم معاملاتی خوب به‌تنهایی کافی نیست. بسیاری از معامله‌گرانی که سیستم‌های بسیار خوبی در اختیاردارند با ضرر بازار را ترک می‌کنند زیرا ازلحاظ روانی آمادگی برد را ندارند.

تغییر قوانین به نفع خود

ماهیت بازارها مانند قدم زدن در معدنی از طلا بسیار اغواکننده است. بازار همواره حس طمع را برای به دست آوردن سود بیشتر و حس ترس از دست دادن آنچه داریم تحریک می‌کند. این احساسات بر روی درک درست و صحیح از مخاطرات و فرصت‌ها سایه می‌افکند. بیشتر آماتورها بعدازاینکه چند برد پیاپی کسب می‌کنند احساس نابغه بودن می‌کنند. باور این مطلب که شما به‌اندازه‌ای خوب هستید که با تغییر و عدم پایبندی به قوانینتان نیز به موفقیت می‌رسید بسیار هیجان‌انگیز است. دقیقاً در همین زمان است که معامله‌گر با انحراف از قوانینی که وضع کرده است زمینه خود تخریبگری خویش را فراهم می‌کند. معامله گران با به‌کارگیری دانش و آگاهی به موفقیت می‌رسند و با دخالت دادن احساساتشان در معاملات خود دست به خودویرانگری می‌زنند. بسیاری از معامله گران همه سودی را که از بازار می‌گیرند در مدت‌زمان کوتاهی به بازار بازمی‌گردانند. بازار پر از افرادی است که از هیچ به همه‌چیز رسیده‌اند و سپس همه آن را به بازار بازگردانده‌اند. از نشانه‌های یک معامله‌گر موفق توانایی او در افزودن به میزان حسابش است تا جایی که ممکن است در هنگام انجام معامله دیدی واقع‌بینانه و بی‌طرفانه نسبت به بازار داشته باشد. از تصمیم‌گیری‌های آنی اجتناب کنید و برای معاملات خود برنامه داشته باشید و بر اساس آن برنامه پیش بروید و دراین‌بین انعطاف‌پذیری نکته مهمی خواهد بود. هرگز با یک تصویر ذهنی از پیش تعیین‌شده اقدام به ورود به بازار نکنید تا زمانی که شرایط بازار تغییر می‌کند شما نیز برنامه خود را تغییر دهید و خود را با شرایط تطبیق دهید.

دادوستد در بازارهای مالی و اصول روانشناسی در آن (2)

در تنگنا قرار گرفتن

یک بازنده هرگز نمی‌داند که چرا می‌بازد. اگر می‌دانست برای آن چاره‌ای می‌اندیشید و تبدیل به یک برنده می‌شد. او در معامله‌گری سردرگم عمل می‌کند. یک بازنده همان‌گونه سعی در کنترل معاملات خود دارد که یک الکلی می‌خواهد مصرف الکل خود را کنترل کند. بازنده‌ها برای اینکه از وضعیتی که در آن قرارگرفته‌اند رهایی پیدا کنند همه کاری انجام می‌دهند. دائماً سیستم معامله خود را تغییر می‌دهند، نرم‌افزارهای جدید می‌خرند و یا از کسانی که فکر می‌کنند از خودشان بهتر این کار را بلدند سیگنال می‌گیرند. اعتقاد آن‌ها به یک‌راه نجات خیالی مثل باور داشتن بابانوئل است. این اعتقاد آن‌ها به یک سیستم جادوئی که فقط از روی استیصال و ناچاری است فقط باعث بازارگرمی مشاوران و سیگنال فروشان می‌شود. یک بازنده زمانی می‌تواند شروع به احیا خود نماید که همه‌چیز خود را ازدست‌رفته ببیند و احساس کند که به آخر خط رسیده است. به آخر خط رسیدن احساس بسیار بد و ناخوشایندی است و زمانی این احساس به فرد دست می‌دهد که پولی را از دست بدهد که خارج از استطاعت مالی او باشد. بیشتر افرادی که به این مرحله می‌رسند دست از معامله‌گری می‌کشند و بازار را برای همیشه ترک می‌کنند و دیگر به سراغ آن نمی‌آیند. برای جلوگیری از تنگنا قرارگرفتن بهتر است که با مدیریت ریسک در معاملات قبل از خسارت از این عمل پیشگیری کنید.

برنده‌ها و بازنده‌ها

همه ما از صنوف و مشاغل مختلف وارد این کارشده و پا به بازار گذاشته‌ایم و با تجربیات ذهنی گذشته و طرز فکری که در جای دیگری پرورش‌یافته است و تا مادامی‌که در بازار به همان صورتی که کارهای روزمره خود را انجام می‌دهیم عمل کنیم، ضرر خواهیم کرد. موفقیت یا شکست شما در بازار بستگی به افکار و احساسات شما دارد. هم‌چنین بستگی به قابلیتتان در به‌کارگیری عقل و منطق به‌جای تخلیه احساسات و هیجانات دارد. معامله‌گری که پس از به دست آوردن هر پیروزی بیش‌ازحد خشنود می‌شود و پس از هر شکست افسرده و غمگین می‌گردد هرگز نمی‌تواند به موجودی حساب خود بیفزاید چراکه او تحت کنترل احساسات خود است. اگر به بازار اجازه دهید که احساسات شمارا تحت تأثیر قرار دهد قطعاً بازنده خواهید بود و برای اینکه در بازار برنده باشید باید خود را به‌خوبی بشناسید و بی‌طرف باشید و منطقی رفتار کنید. رنج ناشی از شکست افراد را به جستجو برای یافتن یک سیستم جادویی سوق می‌دهد و باعث می‌شود از تمام چیزهای مفیدی که در طول دوران معامله‌گری و سابقه کار خود به آن رسیده‌اند دست بکشند و آن را رها کنند.

در وجود هر معامله‌گری اهریمنی وجود دارد که در پروسه تبدیل‌شدن به یک معامله‌گر حرفه‌ای موفق باید آن را از وجود خود بیرون کند. در انتها فهرستی از مواردی که می‌تواند یک معامله‌گر غیرحرفه‌ای ناآرام و نا آماده را به یک‌نیمه حرفه‌ای و درنهایت به یک معامله‌گر حرفه‌ای تبدیل کند را برای شما آورده‌ایم:

  • تصمیم بگیرید که برای مدت طولانی در بازار باقی بمانید (مثلاً ۲۰ سال)
  • برای معامله کردن حرص نزنید و عجله نکنید و بیشتر وقت خود را به یادگیری اختصاص دهید چون بازار همیشه وجود دارد و به شما فرصت معاملات خوب را برای همیشه خواهد داد.
  • تا می‌توانید بیاموزید، مطالب افراد حرفه‌ای را بخوانید و به صحبت‌هایشان گوش کنید اما همه‌چیز را به‌طور ۱۰۰ درصد نپذیرید و با سؤالات خود به هر چیزی مقداری شک داشته باشید تا مطمئن شوید.
  • یک روش تحلیل برای خود در نظر بگیرید به این صورت که اگر الف اتفاق افتاد ب نیز احتمالاً اتفاق می‌افتد. بازار ابعاد مختلفی دارد پس‌روشی را باید انتخاب کرد که زوایای مختلف را پوشش دهد.
  • مدیریت سرمایه باید از اصول اصلی شما باشد و هدف اول شما باید بقا در بازار برای یک مدت طولانی باشد. هدف دومتان رشد تدریجی و هدف سومتان کسب سودهای خوب باشد. (برخی به‌اشتباه هدف سوم را هدف اصلی و اول خود می‌پندارند و از دو هدف قبلی غافل‌اند.)
  • برنده‌ها تفکر، احساس و رفتار متفاوتی نسبت به بازنده‌ها دارند. به درون خود بنگرید و خود را از قیدوبند خیال‌پردازی‌ها رها کنید و روش‌های قدیمی شخصیت، فکر کردن و رفتار کردن خود را تغییر دهید. تغییر سخت است اما برای تبدیل‌شدن به یک معامله‌گر حرفه‌ای باید شخصیت و افکار خود را تغییر دهید.

جمع‌بندی

در دو مطلب دادوستد در بازارهای مالی و اصول روانشناسی در آن (۱) و (۲)به نکات مهمی که برای انجام یک سرمایه‌گذاری منطقی باید به آن توجه کنیم، پرداخته شد. توجه به این نکات می‌تواند از بروز رفتارات هیجانی و احساسی جلوگیری نموده و راه درست را پیش پای سرمایه گذار قرار دهد. البته هر فرد بسته به شخصیت فردی خود می‌تواند تغییراتی در نکات مذکور اعمال نمایید.