در شرایط فعلی بورس چه اقدامی برای حفظ سرمایه و جبران زیان انجام دهیم؟
یکی از دغدغههای تمام سرمایهگذاران بورسی، نحوه عملکرد در شرایط بحرانی بازار است. معمولا وقتی که بازار منفی میشود، افراد کم تجربهتر مستاصل میشوند و تصمیمات اشتباهی میگیرند؛ تصمیم برای فروش سهام (حتی با درصدی ضرر) که تشکیل صف فروش میدهد و اوضاع بازار را وخیمتر میکند، نمونهای از این تصمیمها است. در ادامه به بررسی دلیل منفی شدن بازار و همچنین چگونگی کنترل احساسات و اخذ بهترین تصمیمها در این شرایط میپردازیم.
در ادامه مقاله مطالب زیر را مطالعه خواهید کرد:
o دلیل منفی شدن بازار بورس
o چگونه سرمایه خود را در شرایط بحرانی بازار بورس مدیریت کینم؟
o خرید و فروش بر اساس تحلیل
o شناخت بهترین زمان برای فروش
o پرهیز از رفتارهای احساسی و هیجانی
دلیل منفی شدن بازار بورس
ریسک بخشی جداییناپذیر از بازار بورس است. در حالت کلی ریسکها به دو نوع سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند. ریسکهای سیسستماتیک عوامل اجتنابناپذیری مانند جنگ و دیگر رخدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند؛ این عوامل توسط سرمایهگذار قابل کنترل نیستند و شخص شاید تنها با تقسیم دارایی خود بین چندین بازار مختلف بتواند تا حد کمی این ریسک را کنترل کند. ریسکهای غیر سیستماتیک اجتنابپذیر هستند؛ و هر فردی با یادگیری تحلیلهای بنیادی، تکنیکال، مهارتهای معاملهگری، نقشهخوانی و… میتواند آینده سهمهای مختلف را پیشبینی کند و از تاثیر منفی ریسکهای غیر سیستماتیک بر سهام خود پیشگیری کند.
پس در حالت کلی منفی شدن بازار بورس یک روند طبیعی و به عبارتی ریسک این بازار است. با نگاهی جزئیتر به وقایع این مدت، میتوانیم موارد زیر را به عنوان دلایل تاثیرگذار در منفی شدن بازار برشماریم:
با افزایش حجم ورود و سرمایهگذاران بورسی، ترافیک در بازار سهام افزایش چشمگیری داشت و یکی از راههایی که سازمان بورس برای کنترل ترافیک انتخاب کرد، مجاز و متوقف کردن سهمها در طول ساعات بازار بود. افراد با تجربهتر این موضوع را بهتر درک کردند و رفتار صبورانهتری از خود نشان دادند، اما افراد مبتدی نسبت به سهم خود بیاعتماد و مردد شدند و در نتیجه صفهای طولانی برای فروش سهام تشکیل شد که یکی از دلایل منفی شدن بازار، همین صفهای طولانی است.
از طرفی ترافیک بالا و مشکلات قطعی که در هسته بورس به وجود میآمد، باعث عدم عملکرد صحیح سرمایهگذاران میشد. این موضوع سهامداران با استراتژی بلندمدت را کمتر تحت تاثیر قرار داد. ولی کسانی که روزانه حجم بالایی از معاملات را انجام میدادند، بر اساس اتفاقات این لحظه تصمیم به خرید یا فروش سهمی میگرفتند و سفارش خود را ثبت میکردند، اما این سفارش با تاخیر (مثلا ۳۰دقیقهای) اعمال میشد و عملا تصمیم خریدار یا فروشنده تحت تاثیر آن تاخیر زمانی قرار گرفته و در حجم بالا تاثیر آن روی بازار قابل مشاهده شد. مورد دیگر بستههای اعتباری بود که کارگزاریها با تایید سازمان بورس در اختیار سهامداران میگذاشتند و سرمایهگذار با استفاده از آن میتوانست خریدهای بیشتری انجام داده و از فروشهای ضروری برای خرید یک سهم خاص جلوگیری میشد و به عبارتی شخص میتوانست معاملات خود را بهتر مدیریت کند. اما در مدت اخیر طی ابلاغیه سازمان بورس و اوراق بهادار میزان این اعتبارات کاهش چشمگیری داشت و این کاهش منجر به بالا رفتن حجم فروش، تشکیل صف و منفی شدن بازار شد.
اخبار متفاوتی که در رابطه با دومین صندوق ETF دولتی منتشر و به صورت مکرر تایید و تکذیب میشد، در منفی شدن بازار تاثیر داشت. در ابتدا قرار بود در صندوق دارا دوم، سهام خودرویی عرضه شود و با توجه به پررونق بودن معاملات این گروه در بازار بورس، سهام مربوطه شدیدا تحتالشعاع قرار گرفت. سپس این تصمیم تغییر کرد و قرار شد سهام گروه پتروشیمی در صندوق دوم عرضه شود که با توجه به بنیادی بودن این سهام، خبر مربوطه تاثیر خود را بر بازار گذاشت و در نهایت تغییر مکرر تاریخ اعلام شده برای عرضه صندوق، بیاعتمادی سهامداران را تشدید کرد و تصمیمات ناشی از آن تاثیر منفی خود را در بورس آشکار ساخت.
در نهایت ابلاغیه سازمان بورس برای کاهش میزان سهام در صندوقهای سرمایهگذاری (که خوشبختانه عملی نشد)، آزادسازی سهام عدالت به صورت غیر اصولی در نمادهای دولتی و تاثیرگذار در شاخص، کاهش حمایت از طرف سهامداران حقوقی، موجب تشکیل شدن صفهای فروش شده و در منفی باقی ماندن بازار موثر بودند.
چگونه سرمایه خود را در شرایط بحرانی بازار بورس مدیریت کنیم؟
حفظ سرمایه در شرایط بحرانی بازار منفی اگرچه کاری ساده محسوب نمیشود اما غیرممکن هم نیست. همان طور که یک عامل مشخص به تنهایی این شرایط بحرانی را پدید نیاورده، راه رهایی از آن هم یک مورد خاص نیست و با مد نظر قرار دادن عوامل متعددی میتوان بهترین تصمیم را اخذ کرد. در ابتدا بهتر است سه مورد کلی را که میتواند شما را در بهترین مسیر قرار دهد در نظر بگیرید:
• خرید بر حسب تحلیل (و نه شایعات)
• شناخت بهترین زمان برای فروش
• پرهیز از رفتارهای احساسی و هیجانی
در ادامه به توضیح مختصری در رابطه با هر کدام از این موارد میپردازیم.
خرید و فروش بر اساس تحلیل
این که کسی میگوید سهمی همیشه سودده است، قرار است اتفاق خوبی برای سهم x بیفتد یا از این قبیل صحبتها، نباید تاثیر زیادی روی تصمیمگیری شما داشته باشد. اول این که سعی کنید تحلیل بنیادی و تکنیکال را به خوبی بیاموزید؛ از آن جایی که تحلیل بنیادی دید بلندمدت به سهام دارد، باعث میشود شما افق دورتری را ببینید و منفی شدن بازار باعث رعب و وحشت در شما نشود. اگر تجربه زیادی ندارید، زمان خرید سهمهایی را انتخاب کنید که حتی با عدم فروش آن، بتوانید روی سود نقدی مجمع آن حساب کنید. اگر چه شما باید به عنوان یک سهامدار پیگیر اطلاعیهها باشید، اما تجربه ثابت کرده که اگر قیمت یک سهم با صدور اطلاعیهای افزایش یابد، به سرعت با صدور اطلاعیهای دیگر کاهش مییابد؛ این سهمها مورد علاقه نوسانگیران هستند و برای سرمایهگذاری طولانیمدت انتخاب خوبی نیستند.
نقدشوندگی عامل مهمی است که باید مد نظر قرار دهید. گاهی سهمی سود خوبی دارد اما رتبه نقدشوندگی آن پایین است. زمان خرید حتما رتبه نقدشوندگی سهام را مطالعه کنید. همچنین اگر سهمی را با انجام تحلیل تهیه کردید و با گذر زمان به هدف خود نزدیک شدید، قبل از فروش سهم دیگری را انتخاب کنید. نقد کردن سهام بدون تصمیم بعدی چندان عاقلانه به نظر نمیرسد.
نوسانگیری را الگوی کار خود برای فعالیت در این بازار قرار ندهید؛ این روش مناسب افراد باتجربه است و افرادی که برای مدتها در این بازار فعالیت کردهاند میتوانند فرصتهای مناسب نوسانگیری را شناسایی کنند. این روش هرگز مناسب افراد مبتدی نیست. زمان خرید به این موضوع توجه کنید که سود بالای یک سهم، احتمالا ریسک سرمایهگذاری در آن را هم افزایش میدهد و به عبارتی یکبعدی به بازار نگاه نکنید؛ هرگز پرتفوی خود را تک سهم نکنید، پرتفوی شما باید تعادل داشته باشد و همچنین حد ضرر را برای سهمها در نظر بگیرید، شما نمیتوانید تا ابد منتظر برگشت بازار باشید، با توجه به حد ضرری که برای سهام مختلف درنظر میگیرید اقدام به فروش کنید.
شناخت بهترین زمان برای فروش
شناسایی بهترین زمان فروش سهم، با روشهای متفاوتی انجام میگیرد. تحلیلگران بنیادی بر اساس تعیین ارزش واقعی سهم خرید و فروش میکنند. اگر تحلیل بنیادی را بیاموزید میتوانید بر اساس آن برای سهام مختلف در بازار منفی و مثبت تصمیم بگیرید. به عنوان مثال شما با تحلیل بنیادی، ارزش واقعی سهمی را مبلغ x پیشبینی میکنید. اگر قیمت بازار سهم زیر رقم تخمینی بود، آن را میخرید زیرا پیشبینی میکنید سهمها در بلندمدت به سمت ارزش ذاتی خود حرکت میکنند.
روش دیگر فروش بر اساس فرصت بهینه (نوسانگیری) است. بررسی مداوم اخبار و بازار بورس و فروش در بالاترین نقطه و خرید در پایینترین قیمت ممکن، روشی است که معمولا نوسانگیران از آن استفاده میکنند؛ اما در حالت کلی شناخت فرصتهای مناسب مهارتی است که همه سهامداران باید آن را در خود پرورش دهند. یک سهامدار حرفهای در صورت مشاهده فرصتی مناسب برای سرمایهگذاری، به سراغ سهمهایی که انتظار سود چندانی از آنها ندارد میرود و با فروش آنها، از فرصت پیش آمده برای خرید سهام بهتر استفاده میکند.
فروش بر اساس میزان تحمل ریسک نیز یک شیوه دیگر به شمار میرود. معمولا معاملهگران یک نقطه خروج برای سهام خود تعیین میکنند. مثلا شخصی محاسبه میکند که اگر سطح زیان نسبت به کل سرمایه به ۱۵درصد برسد، سهام خود را میفروشد و البته از همین استراتژی، برای فروش بر حسب سود هم استفاده میکند. این استراتژی از اصل سرمایه شما محافظت میکند و در واقع نقطه مقابل نوسانگیری است. در این روش سهامدار منتظر پایینترین و بالاترین قیمت نمیماند؛ بلکه در همان ابتدا نقطه بهینه خروج را پیدا میکند و میتواند پرتفوی خود را بهتر مدیریت کند.
فروش بر اساس سطوح نمودار تکنیکال نیز یک روش پرطرفدار دیگر است. همان طور که از عنوان این روش پیدا است، تحلیگران تکنیکال معمولا با تکیه بر آن عمل میکنند. البته نمیتوان گفت که تحلیل تکنیکال دقیقترین روش برای تصمیمگیری در شرایط بحرانی است، اما حداقل اطلاعات زیادی را در اختیار شما قرار میدهد. رفتار گذشته سهام، حجم معاملات، محدودههای مقاومتی و حمایتی و… به صورت کامل در نمودار تکنیکال مشخص میشوند و میتوان بر اساس آنها تصمیمات خوبی اتخاذ کرد.
پرهیز از رفتارهای احساسی و هیجانی
این که در بازارهای نوسانی و پرریسک مانند بورس، افراد دچار هیجان و استرس شوند طبیعی است اما کنترل واکنشها در این شرایط اهمیت بالایی دارد. رفتارهای احساسی اول با کسب آگاهی، شناخت سیستم معاملاتی و انتخاب استراتژی و دوم به مرور زمان و با کسب تجربه متعادل خواهند شد. در رابطه با کسب تجربه توضیح خاصی نمیتوان بیان کرد و خودبهخود به دست میآید؛ اما انتخاب استراتژی اهمیت بالایی دارد. زمانی که شما با روش تحلیل بنیادی معاملهای را انجام دادهاید، با منفی شدن بازار به جای احساساتی شدن و تصمیم عجولانه، به تحلیل خود مراجعه میکنید و با انجام دوباره آن تصمیم درستی میگیرید. یا تعیین نقطه خروج که در قبل بیان شد، میتواند راهنمای شما در اتخاذ تصمیم درست در هر شرایطی باشد.
همچنین بهتر است زمانی که سهامی دچار نوسان شدید میشود، به جای سردرگمی به دنبال دلیل آن باشید، بیشتر اوقات با آگاهی از دلایل رخ دادن یک نوسان میتوانید پایداری این کاهش یا افزایش قیمت را پیشبینی کنید. اگرچه ممکن است گاهی دلایل پیچیده باشند و به تحلیل قویتری نیاز باشد اما خیلی اوقات دلایل قابل درکی مانند: تغییر شرایط داخلی شرکت، یک اخبار سیاسی خاص، سفتهبازی و… باعث نوسان شدهاند و در این شرایط پیشبینی آینده سهم چندان دشوار نخواهد بود. در نهایت توجه داشته باشید که فعالیت در بازار بورس امری زمانبر است که به انرژی زیادی نیاز دارد. باید زمان مناسبی را برای آموزش و کسب تجربه صرف کنید، همواره بازار را تحت نظر داشته باشید و گزارشهای شرکتها و تحلیلهای مختلف را بخوانید و … . افرادی که هنوز در ابتدای این مسیر هستند یا نمیتوانند به درستی کنترل هیجانات خود را به دست بگیرند، بهتر است از مشاوره یا روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند؛ روشهایی مانند خرید واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری یا استفاده از خدمات سبدگردانی اختصاصی که در آنها مدیریت دارایی به دست افراد باتجربه و متخصص سپرده میشود.
سخن آخر
«سرمایهگذاری» عبارتی است که به خودیخود اشاره به ارزش حفظ دارایی و کسب سود دارد؛ اما نکتهای که اغلب افراد آن را در نظر نمیگیرند، ریسک بازار است. بازار بدون ریسک وجود ندارد، اگرچه برخی بازارها پرنوسان و برخی با ثباتتر هستند، اما ریسک هیچ بازاری صفر نیست و این موضوعی است که قبل از شروع فعالیت در بازار سرمایه باید آن را پذیرفت. در این صورت، میتوانید بهترین تصمیمها را اخذ کنید و شرایط بحرانی نگرانتان نخواهد کرد. بازار منفی بخشی از بورس است که اجتناب از آن ممکن نیست، اما میتوان آن را مدیریت کرد و این امر با کسب آگاهی، ارتقا سطح دانش مالی و همچنین روانشناسی بازار میسر خواهد شد.