در بورس سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت؟
برای سرمایهگذاری در بورس باید استراتژی داشت. مدتزمان سرمایهگذاری یکی از معیارهای مهم در تعیین استراتژی است. گروهی برای کسب سود در زمانی کوتاه سرمایهگذاری میکنند و گروهی دیگر در فکر کسب سود در بلندمدت هستند. هر کدام از این برنامهریزیها مزایا و معایب و نتایج خاص خود را دارند. در ادامه بررسی میکنیم که به این پرسش پاسخ خواهیم داد که در بورس سرمایهگذاری کوتاهمدت خوب است یا بلندمدت؟
در این مقاله عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
O منظور از سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت چیست؟
O سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت چه تفاوتهایی دارند؟
O سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت؟
منظور از سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت چیست؟
برای این که بدانیم در بورس سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت باید ابتدا هر دو گزینه و مزایا و معایب هر یک را به خوبی بشناسیم. سرمایهگذاری کوتاهمدت به سرمایهگذاریهایی گفته می شود که افق زمانی سرمایهگذار معمولا زیر یک سال است. البته برخی از افراد سرمایهگذاری کوتاهمدت را دوره زمانی بسیار کمتر، مثلا کمتر از یک ماه در نظر میگیرند. گروه دیگر معاملهگران روزانه هستند که معمولا تمایل به نگهداری یک سرمایهگذاری برای کمتر از یک روز دارند. این گروه از معاملهگران در ابتدای صبح، یک سهم را میخرند و قبل از اتمام ساعات معاملاتی روز، آن را میفروشند. به این نوع سرمایهگذاری نوسانگیری گفته میشود که یک استراتژی کاملا متفاوت نسبت به سرمایهگذاری کوتاهمدت دارد. معاملات روزانه کار افراد خبره است و به مطالعه و تمرین بسیار نیاز دارد.
در مقابل به روشی که دید فرد برای نگهداری سهم بیشتر از یک سال باشد، سرمایهگذاری بلندمدت گفته میشود. گاهی اوقات سرمایهگذار بلندمدت سهم را ۵ سال، ۱۰ سال یا حتی بیشتر نگهداری و از سود هر ساله آن استفاده میکند.
آن چه که سبب میشود تا یک فرد استراتژی خود را بر مبنای سرمایهگذاری کوتاهمدت یا بلندمدت بچیند، افق زمانی مد نظر او است. به عنوان مثال اگر شخصی قصد خرید خانهای را در ۱۵ سال آینده داشته باشد، افق زمانی او ۱۵ ساله خواهد بود. در سرمایهگذاری عوامل دیگری چون میزان ریسکپذیری، میزان پیگیری و نظم مالی نیز در کنار افق زمانی مطرح است. علاوه بر این توجه کنید که شما برای سرمایهگذاری خود باید هدف داشته باشید و لازم است که اهداف بلندمدت و کوتاهمدت شما در یک مسیر باشند. در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت چه تفاوتهایی دارند؟
افرادی که با افق زمانی کوتاهمدت به معامله میپردازند، این هدف را با خرید سهم در قیمت پایین و فروش در قیمت بالاتر انجام میدهند. برای این کار، یک سهم را در زمانهایی که قیمت آن کمتر از ارزش ذاتی و بنیادی است خریداری میکنند و زمانیکه قیمت سهم، پس از گذشت چند روز یا چند هفته یا حتی چند ماه، بالا رفت و وارد سود شد آن را میفروشند. این روش همان طور که گفتیم دشواری خاص خود را دارد و همه چیز به این سادگی که به نظر میرسد نیست.
در واقع تنها با آگاهی نسبت به بازار و داشتن زمانبندی صحیح میتوان به خرید و فروش در کوتاهمدت اقدام کرد. زمانبندی صحیح یعنی دقیقا زمانی که سهم در پایینترین قیمت است آن را خرید و درست در بالاترین قیمت آن را فروخت. در این بین اگر سهم را خیلی زود به فروش برسانید سود بالقوه را از دست میدهید و اگر دیر اقدام به فروش کنید ممکن است اصل پولتان در معرض خطر قرار بگیرد.
معاملهگران حرفهای، با تسلط بر مفاهیم تحلیل تکنیکال، این روند زمانی را محاسبه و قیمت آینده سهم را پیشبینی میکنند. البته گاهی این اتفاق میافتد که سهام در روند مورد انتظار حرکت نمیکند. در این حالت نیز استراتژی معاملهگر است که حکم به نگهداری یا فروش سهم در زیان میدهد.
نکته دیگر در معاملات کوتاهمدت، تعدد معاملات و هزینه کارمزد آنها است. معاملهگران کوتاهمدت در روز با تعداد بالای معامله سر و کار دارند که اگر حتی کارمزدهای تخفیفی نیز شامل حالشان بشود، باز هم پرهزینه خواهد بود. حال در سرمایهگذاری بلندمدت به علت این که معاملات به مدت طولانی نگهداری میشوند سرمایهگذار کارمزد معاملاتی کمتری را متحمل میشود.
با وجودی که معاملات کوتاهمدت میتواند برای افرادی که به روش آن تسلط دارند بسیار سودآور باشد اما اکثر سرمایهگذاران خبره و با تجربه استراتژی بلندمدت را میپسندند. به گفته وارن بافت سرمایهگذار نامدار آمریکایی که یکی از ثروتمندترین افراد حوزه بورس در دنیا است: «بهترین مدتزمان نگهداری سهم، نگهداری آن برای همیشه است». روش کار وارن بافت به این صورت بود که نوسانات بازار را به عنوان فرصتی برای خرید میدید و از طریق خرید و حفظ بلندمدت سهام شرکتهای بنیادی و قوی، توانست ثروت کلانی در بورس به دست آورد.
با توجه به این نکته میتوان گفت که سرمایهگذاری بلندمدت در شرکتهایی که رشد پایداری دارند، نسبت به شرکتهای نوپا گزینه مناسبتری است زیرا این سرمایهگذاری ریسک کمتری را به دنبال دارد. علاوه بر این، شرکتی که گذشته سود نقدی قابل توجهی پرداخت کرده و به صورت منظم این سود را افزایش داده است مسلما گزینه خوبی برای سرمایهگذاران بلندمدت محسوب میشود. سرمایهگذاران بلندمدت برای تشخیص بهترین سهمها، از روش تحلیل بنیادی استفاده میکنند و با بررسی گزارشها و صورتهای مالی شرکتها، بهترین گزینه را انتخاب میکنند. برای استفاده از خدمات مشاوره سرمایهگذاری آنلاین و مطالعه تحلیلهای تکنیکال و بنیادی، به وب سایت همفکران مراجعه کنید.
هر یک از روشها را بررسی کردیم اما برای این که بدانیم در بورس سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت باید هدف را در نظر بگیریم. به صورت کلی هر یک از این روشها مناسب افراد خاصی است. در ادامه جزئیات بیشتری را در این زمینه مطرح میکنیم.
سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت؟
شاید سوال بسیاری از شما این باشد که در بورس سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت؟ باید گفت شما میتوانید از هر دو نوع سرمایهگذاری استفاده کنید و از آن بهره ببرید اما همان طور که گفتیم اهداف کوتاهمدتتان باید با اهداف بلندمدت در یک مسیر باشند.
با یک مثال به شرح این موضوع میپردازیم. تصور کنید هدف بلندمدت شما خرید یک خانه باشد اما در حال حاضر پول آن را ندارید. برای رسیدن به این هدف بلندمدت شما باید یک سری اهداف کوتاهمدت برای خود تعیین کنید. مانند پسانداز مقداری از درآمدتان، کم کردن مخارج زندگی و… . در سرمایهگذاری هم لازم است همین اتفاق رخ دهد، یعنی اهداف بلندمدت شما باید از اهداف کوتاهمدتی تشکیل شده باشند که در امتداد یکدیگرند و این اهداف کوتاهمدت سبب میشوند که رسیدن به هدف اصلی آسانتر شود.
به طور کلی از لحاظ شخصیتی سرمایهگذاران به دو گروه اصلی تقسیمبندی میشوند. گروه اول افرادی که صبورند و عقیده دارند که باید به یک سرمایهگذاری فرصت داد تا شکوفا شود. این افراد به دنبال سودهای ۴۰ یا ۵۰ درصدی نیستند، بلکه به دنبال ۱۰ یا ۲۰ برابر شدن سرمایه خود در طول زمان چند ساله هستند.
گروه دوم افرادی هستند که صبرشان کم است. برای این گروه همان سود اندک مساوی با برد در این بازار است. به اعتقاد این افراد کمتر میتوان سرمایهگذاری را یافت که مثلا در طول ۱۰ سال ۲۰ برابر شود. به همین منظور تمرکزشان بر هدفهای کوچک و سرمایهگذاریهای زود بازده است. باید گفت هر دو تفکر درست است و بستگی به شرایط زندگی فرد، شخصیت و میزان ریسکپذیری او دارد.
در نتیجه نمیتوان به طور قطع گفت که بهترین سرمایهگذاری بلندمدت یا کوتاهمدت است زیرا برای همه یکسان نیست و شخصیت افراد و انگیزه آنها در سرمایهگذاری موثر است. توصیه ما این است که به علت مزیت پایداری در سرمایهگذاری بلندمدت، سرمایهگذاران تازه وارد به جای توجه به نوسانات بازار، بر چشم انداز بلندمدت بازار تمرکز کنند. به طور کلی اگر قصد دارید از استراتژی معاملات کوتاهمدت استفاده کنید؛ بهتر است تنها بخش کوچکی از سبد سهام خود را با هدف کوتاهمدت تنظیم کنید و مابقی پرتفوی خود را به روش بلندمدت اختصاص دهید.
سخن آخر
در بازار بورس به استراتژیهایی که فرد در آن افق زمانی کوتاهمدت و کمتر از یک سال را در نظر دارد سرمایهگذاری کوتاهمدت و در مقابل به سرمایهگذاری که بازده آن بعد از گذشت چند سال برآورد میشود را سرمایهگذاری بلندمدت میگویند. بنابراین اگر بخواهیم بدانیم در بورس سرمایهگذاری بلندمدت خوب است یا کوتاهمدت باید ویژگیهای شخصیتی و اهداف افراد را بررسی کنیم. روشهای بلندمدت مناسب افراد صبوری است که قصد ندارند درگیر تحلیلهای روزانه شوند و میخواهند سرمایه خود را در طول زمان چند برابر کنند و سرمایهگذاری کوتاهمدت بیشتر مناسب افرادی است که وقت زیادی دارند و قصد دارند از سودهای کوچک و سرمایهگذاریهای زودبازده بهرهمند شوند.